ممکن است از توی هر کتابخانه ی شلوغ پلوغی یک کتاب بیفتد بیرون...
خب گرگ قصه ی ما هم از کتاب قصه اش افتاده بیرون و توی اتاق زویی سرگردان شده.
حالا گرگی برای فرار از دست گربه ی بدجنس و گرسنه ی زویی مجبور است توی کتاب قصه های جورواجور سرک بکشد تا قصه ی خودش را پیدا کند.
فکر می کنید بالاخره از کدام کتاب سر دربیاورد؟!
این کتاب داستان گرگی را تعریف می کند که از کتاب خودش بیرون افتاده و حالا از ترس اینکه گربه او را نخورد باید وارد یک کتاب دیگر شود. او کتاب های مختلفی را امتحان می کند که هر کدام به دلایل بامزه ای به درد گرگ نمی خورد. در انتها گرگ از داستان «شنل قرمزی» سر در می آورد و همان جا می ماند! این داستان خنده دار با تصاویر جذابی که دارد، نه تنها برای بچه ها، بلکه برای بزرگتر ها هم خواندنی و دوست داشتنی است.
کتاب گرگی که از کتاب بیرون افتاد