عالم جای بزرگی است؛ فوق العاده بزرگ تر از مقیاس هرآنچه ما می توانیم به طور مستقیم تجربه کنیم. اگر راستش را بخواهید، در واقع ما به درستی نمی دانیم که چقدر بزرگ است، اما بخشی از عالم که برای ما قابل مشاهده است طولی تقریبا برابر با نود و یک میلیارد سال نوری دارد. با در نظر گرفتن اینکه یک سال نوری ( فاصله ای که نور در یک سال طی می کند ) تقریبا برابر ۹ر۴۶ میلیون میلیون کیلومتر است، این فاصله بسیار زیاد است. عالم دارای میلیاردها کهکشان است که اغلب آن ها میزبان میلیاردها ستاره هستند، بنابراین همگی پر از ماده اند. با این حال در قرن بیستم، در فهم ما از ماهیت عالم دو چالش اساسی به وجود آمد که نشان داد چیزی که گمان می بردیم همه چیز است در واقع پنج درصد از واقعیت را تشکیل می دهد.
با تفکر روی نحوه کار عدسی ها، تسویکی متوجه شد که جسمی بسیار سنگین مانند یک کهکشان می تواند اثر مشابهی روی پرتو نوری که از نزدیکی آن در حال عبور است، داشته باشد. اگر پرتو نوری را که از جسمی در پس یک کهکشان منتشر می شود در نظر بگیریم، بخشی از این پرتو نور تلاش می کند تا از اطراف این کهکشان عبور کند و به سمت دیگر برسد؛ اما جرم بسیار زیاد این کهکشان مسیر حرکت نور را از همه طرف به سمت خود خم کرده و باعث متمرکز شدن آن در یک نقطه، جلوتر از کهکشان، می شود.