کتاب سائو 6

Sword Art Online
رمان های راحت خوان (هنر شمشیرزنی آنلاین)
کد کتاب : 54572
مترجم :
شابک : 978-6222441166
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 143
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

سائو 5
Sword Art Online
رمان های راحت خوان (هنر شمشیرزنی آنلاین)
کد کتاب : 54573
مترجم :
شابک : 978-6222441135
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین 7
Sword Art Online
رمان های راحت خوان 7
کد کتاب : 81264
مترجم :
شابک : 978-6222441678
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 151
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین 8
Sword Art Online
رمان های راحت خوان 8
کد کتاب : 81265
مترجم :
شابک : 978-6222441685
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 118
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

هنر شمشیر زنی آنلاین 2
Sword Art Online
سائو - رمان های راحت خوان 2
کد کتاب : 19554
مترجم :
شابک : 978-6002965653
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 159
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

هنر شمشیر زنی آنلاین 4
Sword Art Online
سائو - رمان های راحت خوان 4
کد کتاب : 19558
مترجم :
شابک : 978-6002966360
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 199
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

هنر شمشیر زنی آنلاین
Sword Art Online
سائو - رمان های راحت خوان 1
کد کتاب : 19552
مترجم :
شابک : 978-6002965981
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 227
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

هنر شمشیر زنی آنلاین 3
Sword Art Online
سائو - رمان های راحت خوان 3
کد کتاب : 19556
مترجم :
شابک : 978-6002966353
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 176
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب هنر شمشیر زنی آنلاین اثر رکی کاواهارا

هنر شمشیرزنی آنلاین یک مجموعه رمان ژاپنی است که به آن رمان راحت خوان نیز می گویند. این مجموعه توسط رکی هاواکارا نوشته شده و توسط آبک تصویرگری شده است. داستان این مجموعه در آینده ی نزدیک اتفاق می افتد و قهرمانان آن کریتو و آسونا هستند که در واقعیت مجازی مشغول بازی هستند. کاواهارا در ابتدا این مجموعه را از سال 2002 تا 2008 در وب سایت خود به عنوان یک رمان اینترنتی نوشته ا
در جلد اول این مجموعه می بینیم که سال 2022 است ، به بازیکنانی که به بازی واقعیت مجازی شمشیر زنی آنلاین می پیوندند اجازه داده می شود تا از حداکثر فناوری بازی استفاده کنند. در این بازی سیستمی طراحی شده است که به کاربران امکان می دهد تا خود را در تجربه کاملا واقعی بازی غوطه ور کنند. اما هنگامی که بازی به صورت زنده آغاز می شود ، لذت بازیکنان به سرعت به وحشت تبدیل می شود زیرا آنها متوجه می شوند که با وجود تمام ویژگی های این بازی شگفت انگیز ، شمشیرزنی آنلاین یکی از اساسی ترین عملکردهای واقعیت مجازی را از دست داده است : یک دکمه برای خروج از سیستم. اکنون که آنها در دنیای مجازی آینکراد گرفتار شده اند و بدن آنها در دنیای واقعی به اسارت در آمده است ، برای کاربران یک اولتیماتوم ترسناک صادر شده است: همه ی صد طبقه ی آینکارد را تسخیر کنید تا آزادی خود را بدست آورید. اما در دنیای پیچیده شمشیرزنی آنلاین ، بازی چیزی بیشتر از یک بازی است. این بازی به معنای مرگ حتمی است - هم مجازی و هم واقعی ...

کتاب هنر شمشیر زنی آنلاین

رکی کاواهارا
رکی کاوهارا (زاده 17 اوت 1974) نویسنده رمان سبک ژاپنی است. او بیشتر به عنوان خالق Sword Art Online و Accel World شناخته می شود که هر دو در انیمیشن اقتباس شده اند. او همچنین "انزوا" را نوشته است.
قسمت هایی از کتاب هنر شمشیر زنی آنلاین (لذت متن)
سیلیکا به کریتو نگاه کرد، حس می کرد نباید به گل دست بزند. کریتو لبخند ملایمی زد و سر تکان داد. سیلیکا هم در جواب سر تکان داد، بعد جلو رفت و دست راستش را به سمت گل پیش برد. به محض اینکه دستش به ساقه گل خورد، ساقه ای که تا چند لحظه پیش مثل تار ابریشم نازک بود، مثل یخ سفت شد و تنها شکوفه ی گل بین دستان او باقی ماند. به آرامی آن را برداشت. نفسش را فرو داد و اسمش بی صدا در پنجره ی دید او نمایان شد: «گل پاناما.» «حالا… می تونیم پینا رو برگردونیم…» «آره، فقط باید قطره آبی که وسط گل هست رو روی آیتم قلب بریزی. اما اینجا کلی هیولای سطح بالا و قوی داره، پس بهتره که وقتی به روستا برگشتیم این کار رو بکنیم. بیا زودتر برگردیم.»

«تقریبا یک ماه بعد از شروع بازی، تصمیم گرفتم کمک کنم بازی زودتر تموم بشه و توی میدون شروع به تمرین کردم، اما… یه روز یکی از این بچه ها رو گوشه ی خیابون دیدم و دیگه نتونستم تنهاش بذارم. بچه رو با خود آوردم و توی مهمون خونه با هم زندگی می کردیم، بعدش فکر کردم بچه های دیگه ای رو هم که مثل اون بودن یه جا جمع کنم، توی شهر گشتم و پیداشون کردم. قبل از اینکه به خودم بیام اوضاع این طوری شد که می بینین. واسه همین… شاید کسایی مثل شما که توی طبقات بالایی مبارزه می کنین فکر کنین جا زدم و این فقط عذر و بهونه ست.» «این طور… این طوری نیست.» آسونا سر تکان داد سعی می کرد کلمات مناسبی بیابد اما انگار صدا در گلویش گیر کرده بود. کریتو کنترل اوضاع را در دست گرفت و گفت: «اصلا این طور نیست. مبارزه ی شما واقعا دلیرانه ست… خیلی بزرگ تر از امثال منه.» «خیلی ممنونم. اما این کار رو فقط از سر وظیفه شناسی نمی کنم. زندگی کردن با این بچه ها واقعا خیلی لذت بخشه.» ساشا لبخند شیرینی زد و به یوئی که در آرامش هنوز خواب بود نگاه کرد.