زیبایی سکوت برایم شکستنی ست
حرفی نه اینکه نیست، صدایم شکستنی ست
اینگونه سست، راه به جایی نمی برم
یک دست بی صداست و پایم شکستنی ست
با ناز آمدی و نمازم شکست، باز
باور نداشتم که خدایم شکستنی ست
یک پرده اشک پنجره ها را گرفته است
گویا که قلب پنجره هایم شکستنی ست
دیوانگی ست عاطفه ها را صدا زدن
وقتی که عشق-قبله نمایم-شکستنی ست
لب باز کن غزل به تسلای عاشقت
با بوسه ات طلسم عزایم شکستنی ست