لعیا که به قصد خودکشی به دریا رفته است، پس از نجات جانش توسط عشقش، شهرام، به مرور خاطرات خود با او و آنچه که زندگیش را به اوضاع غم زده ی امروز کشانده، می پردازد.
لعیا پس از آشنایی با شهرام در دانشگاه و مواجهه با پیشنهاد ازدواج او به طور مخفیانه صیغه اش می شود. شهرام که در خانواده ای مذهبی بزرگ شده، به علت حال خراب پدرش باید خیلی زود با یکی از دو دختر انتخابی مادرش ازدواج کند، این درحالی است که او دل به لعیای ساده و بی آلایش خود بسته است. اما انگار همه چی دست به دست هم داده تا این دو به یکدیگر نرسند.
کتاب پوکه خالی ز عشق