در دوازدهمین شماره از این مجموعه، به مسائل متعددی پرداخته میشود. این موضوعات عبارتند از: "دیرینهشناسی آگاهی و تمایلات مذهبی در ایران"، "حکومتهای دینی حداکثری و واقعیت موجود دردسرهایشان"، "جهانیشدن و دین: عرفیسازی یا قدسیسازی"، "شریعتی، دینداری و روشنفکری"، "خاتمی، دین، اجتماع و سیاست"، "روشنفکر دینی، گفتمان و قدرت"، "دین و دموکراسی: به سوی یک گفتمان مسلط"، "انقلاب آرام: فراز و فرود ارزشهای دینی در جامعهی امروز ایرانی"، "اسلام سیاسی"، "وحدت دینی و تکثر سیاسی"، و "دینداران و استراتژی قرائت متون دینی".
در مقدمهای از کتاب آمده است: "در یک سدهی گذشته، دین همواره در کانون هویت انسان و جامعهی ایرانی سکنی گزیده و ادبیات غنی و متنوعی را پیرامون خود خلق کرده است. در دورهی بعد از انقلاب، تغییر ارزشها به دلیل تغییر زیرساختهای اصلی جامعه به تندی صورت گرفت. اما پس از جنگ تحمیلی و تغییر ساختار اقتصادی، ارزشهای جامعه به تدریج دگرگون شد. نابرابریهای اجتماعی افزایش یافت و در پی آن ارزشهای دینی به سمت ارزشهای غیر دینی و غیر مذهبی گرایش یافت، در نتیجه نمادهای ارزشهای دینی مانند چادر، ریش، روحانیت و حتی نهادهای وابسته به آن نظام ارزشی مانند سپاه، جهاد سازندگی، حوزه، لباس روحانیت و حتی رهبران مذهبی، ارزش و منزلت گذشته ی خود را از دست دادند. بنابراین در شرایط کنونی، اگر چه، "دین" کماکان به عنوان معتبرترین، جدیترین و فراگیرترین عامل در این عرصه محسوب میگردد، اما یگانه سازنده و پردازنده نظام صدقی حاکم بر جامعهی ایرانی نیست. از این رو، در جامعهی امروز ایرانی، شاهد فراهم آمدن امکان بقا و پویایی منظومههای غیر دینی که بعضا به عنوان رقیب دین نقشآفرینی میکنند، هستیم. افزون بر دلایل فوق، میتوان به پدیدهی سیاستزدگی مفرط سپهر عمومی امروز جامعه اشاره کرد. با بهرهای آزادانه از عشمآوری، میتوان گفت: اگر چه خداوند میخواست که اسلام دین باشد، اما قدرت پیشگان جامعه از آن سیاستساختند، و دین کلی، جهانی و فراگیر را به سیاست جزئی، قبیلهای و محدود به مکان و زمان تقلیل دادند. در سطح جامعه، سیاسی شدن امر دینی یا قدسیسازی امر سیاسی، ایرانیان را به گروهها و فرقهها تقسیم کرد؛ هر یک از این گروهها از فلان آیهی قرآن و فلان حدیث بهرهبرداری کرده و پشت آرای مراجع و فتاوای فقهای خود پناه میگیرد...".
کتاب دین، دموکراسی و روشنفکری در ایران