تاریخ تجربۀ گرانمایۀ دموکراسی، یا به صورتی دقیق تر دموکراسی ها، روایت پیدایش زمینه های سیاسی و اجتماعی شرایطی است که در آن، امکان تحقق آزادی انسان فراهم شده و آدمی توانسته است در صلح و به دور از ترس و خشونت، بنا به وجدان شخصی یا باورهای فرهنگی و اخلاقی یا با پیروی از عقل و خیال و احساس، با دیگر هم نوعانش و نیز با نهادهای جامعه، رابطه برقرار کند. اما برای حفظ و توسعة این آزادی ها، لازم است شهروندان جامعۀ دموکراتیک، در مقام اعضای جامعۀ بزرگ تر، در امور و مسائلی که به سرنوشت همگان و چگونگی تعیین راه و روش (سیاست های) کلی و عمومی جامعه مرتبط است، مشارکت کنند و با همیاری و مساعدت دیگران، به گونه ای شفاف و در معرض نگاه عام و عموم، به حفظ و شادابی نهادهای عمومی دموکراتیک، یاری رسانند.
اموری را که در حیطة وجدان، ذوق، سلیقه و مسائل مرتبط با شغل و معیشت هستند، یعنی در حوزۀ خصوصی قرار دارند، نمی توان به کلیة شهروندان جامعه تعمیم داد و صواب و صلاح نیست که عموم از طریق بحث و گفت و گو یا رأی و حتی توافق جمعی، در این امور دخالت کنند. قبول استقلال حوزة خصوصی و قائل بودن به تمایز آن از حوزة عمومی و دخالت ناچیز دولت در این حوزه، امکان آزادی فرهنگی و دینی را در جامعه فراهم می آورد و به اموری که در این حوزه قرار می گیرند، نوعی امتیاز ویژه می بخشد. از این رو، امور «خصوصی» از طراوت و شادابی و آزادی بسیار برخوردار می شوند و عملا جامعه این امکان را می یابد که رفتار و کنش شهروندانش «اخلاقی» تر شده و آن ها در شرایطی امیدوارتر و خرسنده تر و با برخورداری از سطح معاش بالاتر، زندگی کنند و خود و جامعه را سعادت مند بپندارند.
هدف اساسی دموکراسی، به منزلۀ سازمان اجتماعی و سیاسی آزادی خواهانه و مساوات طلبانه، گسترش و حفظ حقوق برابر شهروندان و مهیا کردن آن زمینه ها و شرایط اجتماعی و سیاسی ای است که به واسطة آن شرایط، همۀ شهروندان یک جامعه، در تعیین سرنوشت عمومی خود و کشورشان مشارکت کرده و از نقشی عادلانه و جدی برخوردار شوند. بدین سان، به جای ترس از قدرت و خشونت سیاسی، از طریق دخالت و مشارکت داوطلبانه در بحث و گفت وگو و مداخله در نهادهای دموکراتیک و عمومی کشور خود، به ساختن و آبادنی جامعه و ایجاد اخلاق عمومی بپردازند. چنین جامعه ای، در حد امکانات و ظرفیت هایش، بیان علمی فضیلت های مدنی است و کارکرد اساسی نهادهای اصلی آن، تحقق اجتماعی این ارزش ها در پهنة عمومی جامعه است.
منظور از اخلاق در این بحث، آن پدیده و کیفیت اجتماعی و نهادی است و نباید آن را با آنچه به «اخلاقیات» معروف است اشتباه گرفت. در جوامع دموکراتیک، اخلاق در دو حوزۀ متمایز از یکدیگر، تعاریف و کارکردهای متفاوت دارند: اخلاق در حوزۀ خصوصی یا اخلاقیات و اخلاق در حوزۀ عمومی.
کتاب اخلاق در حوزه عمومی