پیوستی فوق العاده به مباحثات در جریان، پیرامون جامعه شناسی خاورمیانه.
تأملی در مدرنیته ایرانی داستان مواجهه شورمندانه و پرماجرای قوم ایرانی با مدرنیته است. داستان از خود مدرنیته شروع می شود. از حادثه خجسته ای که در غرب اتفاق می افتد و، هم زمان، متفکران و فلاسفه ای ظهور می کنند تا این رخداد جدید را بشناسند و از آن تفسیری ارائه دهند. اما این متفکران، در تفسیر خود، به حضور یک «غیر» یا «بیگانه» نیاز دارند تا در تقابل با آن، خود مدرن خویش را تعریف کنند. چنین است که دوگانه های عقلانی غیرعقلانی، متمدن بربر، غربی شرقی، اروپایی «غیر» و بالاخره مدرن سنتی پدید می آید و هرآنچه معقول و گشوده و مداراخواهانه و عرفی است به اولی، و هرآنچه تعصب، جمود، بندگی و دینی است به دومی نسبت داده می شود. متفکران غربی، از منتسکیو و هگل و مارکس گرفته تا برنارد لوئیس و هانتینگتون هر یک به سهم خود می کوشند تا به روایت اروپامدار از مدرنیته استحکام بخشند، مدرنیته را تجربه انسان اروپایی معرفی کنند و جوامع دیگر را در جایگاهی بنشانند که بیرون از ساحت مدرنیته قرار دارد.