من به یاد قصه هایی بودم که در سال های پیش از آناتول فرانس خوانده بودم . قصه زندگی آدم هایی که در تنهایی ، در یک ییلاق دور ، زمستان های سرد را با عوعوی سگها و خاموشی سپید برف ها ، به بهار وصله می زنند و با کوله بار خاطره هاشان از فصل ها و کوره راه روز و شب می گذرند . من در اتاقی سرد و روستایی ، پاکیزه اما خشن نشسته بودم . همه چیزهایی که در اطرافم بود ، از خشونت سردی حکایت می کرد ، هیچ سلیقه خاصی در آراستن اتاق دخالت نداشت .
بسیار کتاب خواندنی میباشد👍
افستش که چاپ خارج از کشور بدون سانسور
این کتاب یک کتاب خوب بیان خاطرات به شیوه تاریخی؛ داستانی و تعلیمی با نثری بسیار شیرین و جذاب است از خواندن این کتاب هرگز پشیمان نیستم زیرا بسبار نکتههای مختلف تاریخی و علمی آموختم.
بخشی از کتاب: کلنل میگوید یک افسر قزاق پیدا کردهام که به درد کار ما میخورد. هم قد بلند است،هم بد اخم، هم پر هیبت، هم افسرهایش دوستش دارند، فقط باید رویش فکر کرد.سید ضیا چارهای جز انتخاب همین افسر که به او هشدار داده بودند سوادی هم ندارد نمیبیند: «افسرهای با سواد آن روز ما از او ترسوتر بودند و افسرهای شجاع ما از او بی سوادتر. رضا خان معدل افسر معمولی و مقبول آن روز بود.»
این بخش از کتاب نیست و به اشتباه فرستاده شده.
مصاحبه کننده به تفسیر حرکات و رفتار( بذله گویی) سیدضیا میپردازه از جمله حالات چهره او رو در هنگام پاسخ دادن به سوالات تشریح میکنه که همین امر به خواننده جهت شناخت بخشی از شخصیت سیدضیا کمک میکنه. با خواندن این کتاب میتوان با شخصیتی که خود را شخص اول کودتا میداند و نقش مهمی در تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی داره آشنا شد و با اطلاعات دقیقتری راجع به این برهه تاریخی به قضاوت نشست.
کتاب شامل مصاحبهها با موضوعات مختلف با سید ضیاالدین طباطبایی هست. قسمت اعظم مصاحبهها رو صدرالدین الهی انجام داده، بخشی هم مربوط به خاطرات عترت گودرزی (همسر الهی) از سید ضیا هست. سیدضیا در مورد مسائل مختلفی از جمله کودکی خودش، تحصیلاتی که انجام داده، کشاورزی، علاقه اش به انگلیسی ها، مشروطه و بسیاری مسائل دیگه صحبت میکنه. بخش مهم کتاب نظرات او درباره کودتای سوم اسفند 1299 هست که با مشارکت پنج تن که عبارت اند از سید ضیاءالدین، رضاخان، سرتیپ احمدآقاخان، ماژور مسعود کیهان و کاظم خان صورت میگیره.