آرام از جلوی مانیتور رد می شود. پشت آن می رود و با چیزی بازی می کند. بعد خودش را می اندازد روی ماوس. با انگشتهایم بازی می کند. می آید روی پایم می نشیند. هوس می کند دستم را بلیسد. حتی سعی می کند دمش را به صورتم بمالد. همه اینها هم البته اتفاقی!
-عه… نکن دیگه!
-من چی کار به تو دارم؟
این همه جا برای بازی هست چرا عدل روی من و میز و لپ تاپ؟
- کی گفته من دارم بازی می کنم؟
پس چی کار می کنی؟
- به خودم مربوطه… سرت رو از زندگی شخصی من بکش بیرون!
عجبا! تو دایما توی دست و پای منی اون وقت من سرم رو از زندگی تو بکشم بیرون؟
- من به تو چی کار دارم؟ مسیرم اینجا بود
خب الان میشه تغییر مسیر بدین و تشریفتون رو ببرید یه جای دیگه؟
- دستت رو بکش کنار… وقتی از کسی سوال می پرسی همزمان دستت رو هم ننداز زیر شکم طرف که فوری بلندش کنی!
-باشه… خب الان از حضور علیا حضرت می خوام که خودشون تشریف ببرن یه جای دیگه.