کتاب کتابهما

Ketabhoma
(ماجرای گربه و آدمش)
کد کتاب : 20538
شابک : 978-6222341701
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 155
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتابهما اثر محمود فرجامی

کتابهما ، کتابی طنز است که در مورد رخداد های روزمره میان نویسنده کتاب و گربه اش.داستان در مایه های طنز خود بدین شکل رقم میخورد که هما گربه نویسنده سخن گوست و در باب رخدادهای روزمره و اتفاقات جامعه سخنوری میکند و با نویسنده راجع به مسائل گفتگو میکنند.در آغاز کتاب از زبان گربه نویسنده این گونه گفتگو آغاز میشود: بدینوسیله اعلام می گردد، نویسنده این کتاب یعنی محمود فرجامی که آدم اینجانب می باشد برداشته بدون اجازه و نیز رعایت حریم خصوصی و شأن گربگی من، اقدام به انتشار بعضی مکالمات ما نموده است که خیلی هاش هم دروغه مگه اون جاهاییش که من خیلی ملوس و مودب و با شخصیت و همینجوری که هستم باشم. وگرنه که فخ می کنم. اقدامات حقوقی لازم علیه این آدم دم بریده و دوستای زشتش در دست اقدام است. گفته باشم، گفته باشم. هما خانم زیبا، بهترین و مودبترین و ملوسترین گربه جهان.
گفتگوهای نویسنده و گربه اش در کتابهما عناوینی متعدد دارد که عمدتا از موضوعات گفتگو برگرفته شده اند عناوینی مانند : رابطه، لپ تاپ، بدری، رسالت، مرگ، سگ، تمرکز، ارتباط، غذا، گربا، مامان مهمان، مکتوب، خداحافظی و…که نویسنده در در هر کدام از این عناوین با زبانی طنزآمیز و شیرین،مطالبی را به رشته تحریر در می آورد.
محمود فرجامی روزنامه نگار، نویسنده، مترجم، طنزپرداز و پژوهشگر طنز ایرانی است. وی یکی از بنیان گذاران و مدیر «انجمن جهانی طنز فارسی» است.او در سال ۱۳۸۷ کتاب پرفروش بیشعوری را به فارسی ترجمه کرده است.

کتاب کتابهما

محمود فرجامی
محمود فرجامی روزنامه نگار، نویسنده، مترجم، طنزپرداز و پژوهشگر طنز ایرانی است.وی یکی از موسسان، و مدیر انجمن جهانی طنز فارسی است.محمود فرجامی در سال ۱۳۵۶ در مشهد به دنیا آمد. دبیرستان را در رشتهٔ ریاضی فیزیک به پایان رساند. پس از آن در مقطع کارشناسی رشتهٔ کامپیوتر از دانشگاه آزاد مشهد و کارشناسی ارشد رشتهٔ فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه آزاد تهران فارغ التحصیل شد.وی دانش آموخته ارتباطات (گرایش روزنامه نگاری) در مقطع دکتری از دانشگاه علوم مالزی است. پایان نامه دکتری او دربارهٔ انگیزه های تولید ...
قسمت هایی از کتابهما (لذت متن)
آرام از جلوی مانیتور رد می شود. پشت آن می رود و با چیزی بازی می کند. بعد خودش را می اندازد روی ماوس. با انگشتهایم بازی می کند. می آید روی پایم می نشیند. هوس می کند دستم را بلیسد. حتی سعی می کند دمش را به صورتم بمالد. همه اینها هم البته اتفاقی!

-عه… نکن دیگه!

-من چی کار به تو دارم؟

این همه جا برای بازی هست چرا عدل روی من و میز و لپ تاپ؟

- کی گفته من دارم بازی می کنم؟

پس چی کار می کنی؟

- به خودم مربوطه… سرت رو از زندگی شخصی من بکش بیرون!

عجبا! تو دایما توی دست و پای منی اون وقت من سرم رو از زندگی تو بکشم بیرون؟

- من به تو چی کار دارم؟ مسیرم اینجا بود

خب الان میشه تغییر مسیر بدین و تشریفتون رو ببرید یه جای دیگه؟

- دستت رو بکش کنار… وقتی از کسی سوال می پرسی همزمان دستت رو هم ننداز زیر شکم طرف که فوری بلندش کنی! -باشه… خب الان از حضور علیا حضرت می خوام که خودشون تشریف ببرن یه جای دیگه.