داستان های کمدی، شامل آثار داستانی ای می شوند که از طنز و بذله گویی شخصیت ها به عنوان محور اصلی پیشبرد داستان خود استفاده می کنند. نویسندگان کمدی اغلب احساس می کنند در دنیای افسار گسیخته ی آنان، اصول درام نویسی کاربردی ندارد. کمدی چه هجویه ای سرد و بدون شور و احساس باشد و چه مضحکه ای بدون توجیه، صرفا شکلی از داستان سرایی است. نویسنده ی کمدی، نهاد اجتماعی خاصی که احساس می کند دچار زنگار تزویر و حماقت شده را نشانه می رود و سپس با قلم خود به آن حمله می کند. کمدی ذاتا هنری خشمگین و ضداجتماعی است، بنابراین، نویسنده نخست از خود می پرسد من از چه چیزی خشمگین هستم و سپس آن وجهی را پیدا می کند که موجبات خشم او را فراهم آورده است و از آن انتقاد می کند.
دنیایی که رمان «مزاح بی پایان» به تصویر می کشد، از بسیاری جهات شبیه به واقعیت کنونی به نظر می رسد، اما همچنین نسخهای اغراق شده و سوررئال از این واقعیت است.
«والاس»، مخاطبین را از عمقِ تنهایی شخصیتها، لذتها، وسواسها، و اعتیادهایشان تا ساختارِ سیاسی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی این دنیای جدید میبرد.