1. خانه
  2. /
  3. کتاب دا

کتاب دا

3.7 از 1 رأی

کتاب دا

(خاطرات سیده زهرا حسینی)
Da
انتشارات: سوره مهر
٪15
645000
548250
معرفی کتاب دا
نویسنده ی کتاب دا می گوید: "جنگ که تمام شد، گفتیم خیالمان راحت شده و می رویم پی زندگی مان، اما دیدیم ارزشها دارند رنگ می بازند و ضد ارزش ها پیدا می شوند. وقتی کار به اینجا کشید، دیدم اگر من حالا سکوت کنم، خیانت کرده ام به آن هشت سال دفاع مقدس، که در آن، بهترین جوانان را از دست دادیم. تصمیم گرفتم برای دفاع از آن دفاع، خاطراتم را بگویم". انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به مثابه گنجینه ای تمام نشدنی و ظرفیتی گسترده برای فرهنگ و ادب کشور تلقی می شوند که همچنان که مقام معظم رهبری نیز بارها تاکید کرده اند باید از آنها برای نشر و گسترش فرهنگ و ارزش های دینی و انقلاب اسلامی در جامعه و جهان، حداکثر استفاده را کرد. کتاب «دا» را می توان بهترین نمونه در این راستا به شمار آورد که در واقع امروزه به مثابه یک نقطه عطف در تاریخ نشر کشور شناخته شده و کارکرد دارد. این کتاب، خاطرات سیده زهرا حسینی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در دو شهر بصره و خرمشهر است و سال های محاصرهٔ خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل می دهد. حسینی در آن زمان دختر هفده ساله ای بوده و گوشه ای از تاریخ جنگ را بازگو می کند که غالبا به اشغال و فتح خرمشهر مربوط می شود. خاطرات بکر و شنیدنی ای که سیده زهرا حسینی در روزهای تیر و ترکش دیده است به زبانی شیوا و بیانی گیرا در این کتاب روایت شده اند تا روزهای جنگ را جلوی چشمان مخاطب زنده نگه دارد.
درباره سیده اعظم حسینی
درباره سیده اعظم حسینی
سیده اعظم حسینی نویسنده ایرانی متولد ۱۳۴۲ می باشد.
قسمت هایی از کتاب دا

آنچه به چشمم می خورد غیر قابل باور بود. من شهری نمی دیدم. همه جا صاف شده بود. سر در نمی آوردم کجا هستیم. هرجا می رفتیم حبیب توضیح می داد اینجا قبلا چه بوده است. هرجا را نگاه می کردم نمی توانستم تشخیص بدهم کجاست، نه خیابانی بود نه فلکه ای و نه خانه ای. همه جا را تخریب و صاف کرده بودند. همه جا بیابان شده بود و از خانه ها جز تلی از خاک و آهن پاره چیزی به چشم نمی خورد. فقط میدان های وسیع مین ما را محاصره کرده بودند آنها آنقدر غافلگیر شده بودند که حتی فرصت جمع کردن این تابلوها را که برای نیروهای خودشان زده بودند ، نکرده بودند.

همان طور که بین شهدا چرخ می زدم، یکهو احساس کردم پایم در چیزی فرو رفت. موهای تنم سیخ شد. جرأت نداشتم تکان بخورم یا دستم را به طرف پایم ببرم. لیزی و رطوبتی توی پایم حس می کردم که لحظه به لحظه بیشتر می شد. یک دفعه یخ کردم. با این حال دانه های عرق از پیشانی ام می ریخت. آرام دستم را پایین بردم و به پایم کشیدم. وقتی فهمیدم چه اتفاقی افتاده است، تیره پشتم تا سرم تیر کشید و چهار ستون بدنم لرزید. پایم در شکم جنازه ایی که امعاء و احشایش بیرون ریخته بود، فرو رفته بود. به زحمت پایم را بالا آوردم. سنگین و کرخت شده بود. انگار مال خودم نبود. کشان کشان تا دم تکه زمین خاکی آمدم. پایم را از کفش درآوردم و روی زمین کشیدم.

نظر کاربران در مورد "کتاب دا"
9 نظر تا این لحظه ثبت شده است

اکثر کتاب‌های این چنینی که راوی خانم هست صحبت همسران و خانواده‌های شهدا درمورد اون شهید بزرگوار است. اما خانم حسینی بااینکه برادر و پدر بزرگوارشون شهید شدند چیزی به نام "دا، خاطرات خواهر شهید یا دختر شهید" نیست بلکه "دا، خاطرات سیده زهرا حسینی" است. ایشون شجاعانه دوشادوش مردان خانواده‌شون ایستادن، جنگیدن و هرچه که هست به نام خودشان است این یعنی زنانگی.

1402/08/04 | توسطزارا
7
|

کتاب بسیار زیباوآموزنده ای بود ولی فکر میکنم حق نویسنده کتاب یعنی خانم اعظم حسینی در این اثر بیشتر بود ولی کمتر از ایشان قدردانی می‌شود. ایشان بود که توانست آن خاطرات ذهنی راوی را به زیبایی به رشته تحریر در بیاورد تا مورد توجه خواننده قرار بگیرد .

1402/05/15 | توسطن ک - کاربر سایت
4
|

سلام.خانم زهرا حسینی راوی کتاب هست و نه نویسنده کتاب.

1402/04/06 | توسطکاربر سایت
6
|

به هیچ کس پوشیده نیست که مردم سالهای جنگ چه سختی هایی رو کشیدن و ماهمیشه بهشون مدیونیم(هرچند که بعضی‌ها به اسم شهدا و اسلام .....)کتاب زیبا و بیان زیباییه

1401/09/19 | توسطزینب
3
|

این کتاب یکی از بهترین کتاب‌هایی است که دفاع مقدس را همان طور که بوده است بیان می‌کند. شاید کمی اغراق در آن باشد اما کذب در آن جایی ندارد. گویا راوی روبروی شما نشسته است و خاطراتش را بسیار ساده و روان برای شما بیان می‌کند و حتی احساسات و عواطفش را هم می‌توان درک کرد. آنچه بیشتر بنده را متعجب کرد حافظه قدرتمند خانم حسینی است که چگونه این مطالب را به مدت قریب به سی‌سال بدون هیچ ضعفی در خاطرش نگه داشته است. به هرحال اگر تردید در خریداری این کتاب دارید، تردید را کنار گذاشته و بخرید.

1401/07/20 | توسطسپهر ابراهیمی
4
|

به نظرم خاطرات کتاب بدیع و جذاب و آموزنده است و اخلاص شخص اول در آن قابل حس است. اتفاقات بسیاری که نسل ما آن را نشنیده و ایمان و اقتدار یک شیعه در عین مظلومیتش. ضعف اصلی کتاب را مطول بودن آن میدانم. به نظرم در 500 صفحه هم می‌شد مفاهیم را منتقل کرد.

1401/07/08 | توسطزهرا
2
|

کتاب زیبا و پر محتوایی بود من خیلی دوسش داشتم

1400/07/22 | توسطمهناز محمدی
4
|

کتاب دا واقعا خوندنیه هر ایرانی بخصوص نسل جوون باید بخونن تا بفهمن اون زمان‌چه اتفاقاتی افتاد و چی از سر مردم گذشت و چه جوری همه با جون و دلشون از خاکشون دفاع کردن

1400/06/05 | توسطسمیه عباسزاده
7
|

با سلام من خودم بچه زمان جنگم وپدرم هم کل قضیه کردستان تا قطعنامه تو جبهه بود واقعا داستانهای کتاب رو دوست دارم کاملا زیبا و روان بیان شده این واقعیت جنگ هست از دیدگاه کسی که توش بوده از راوی و نویسنده متشکرم برای این اثر زیبا که حتما خیلی هم وقت برده از سایت ایران کتاب هم برای این فرهنگسازی متشکرم اگه داستانهای رئال دوست دارید از دستش ندین به عنوان کسی که تاحدی اهل کتابه کاملا توصیه اش میکنم یاحق

1399/10/08 | توسطمهدی پور
2
|