پرنده ای، پشت دیوار کاهگلی می خواند… دیوار را، نقاشی کردم، باران بارید… دیوار پاک شد، بوی کاهگل با آواز پرنده ماند…
با تیر و کمان کودکی ام/ در کوچه باغ های قدیمی/ در انبوه درختان باران خورده/ سینه گنجشکی را نشانه گرفته بودم/ که عاشق تو شدم/ گنجشک بر شانه ام نشست/ و من شکارچی ماهری شدم/ از آن پس هرگز به شکار پرنده ای نرفتم/ هروقت دلتنگم/ آواز میخوانم/ پرنده می آید،/ پرنده می نشیند،/ پرنده را می بویم،/ پرنده را می بوسم،/ پرنده را رها میکنم/ و چون شکار دیگری میشود/ کودکی ام را میبینم/ در کوچه باغ های قدیمی/ در کنار دیوار های باران خورده/ با بوی کاهگل و آواز پرنده/ به خود می پیچد و گریه میکند/ های آواز/ چقدر تو را دوست دارم
سلام کی موجود میشه من چنتا سفارش دارم این ناموجوده بینشون
لطفا کتاب را موجود کنید
یکی از بهترین کتابها در زمینه شعر نو