«… به سراغش رفتم. خانه ی سه طبقه ی خاکستری رنگ، در محله ای که خوب نمی شناسمش، واقع در شهری که بیش از هر شهر دیگری برایم آشناست؛ تهران.
نزدیک خانه که رسیدم او زودتر از آن چه انتظارش می رفت، از طبقه ی سوم سرش را بیرون آورده بود و با لبخند آمدنم را تماشا می کرد. در را برایم زد، وارد شدم. آهسته تر از همیشه از پله ها بالا رفتم تا بیشتر به نگرانی ام از روند کتابش فکر کنم. چطور می خواهم زندگی اش را بنویسم؟ آیا این طور شروع خواهم کرد؟
در ۱۹ دی ماه سدر زمستانی سال ۱۳۱۹ در بروجرد، جان بی تابی به دنیا آمد؛ محمدابراهیم جعفری.»
کتاب ابری به دشت خاطره می بارد