مادر پیتر هاندکه زنی نامرئی بود. او در طول زندگی خود - که دوره نازی ها ، جنگ و بحران اقتصادی پس از جنگ را شامل می شد - تلاش کرد تا ظاهر خود را حفظ کند ، اما او تنها به یک شناخت وحشتناک از خودش رسید: "من دیگر انسان نیستم." چندی نگذشت که او خود را با مصرف بیش از حد قرص های خواب ، به قتل رساند.
و اینگونه کتاب اندوهی ورای رویاها خلق می شود. پسرش تصمیم می گیرد که آنچه را که می داند و یا فکر می کند که می داند را ثبت کند ، همه ی آنچه او در مورد زندگی مادرش و پیش از مرگش می داند. به روایت خود هاندکه ، "بی صدا بودن کسل کننده - بی صدا بودن شدید" غم و اندوه او را برای همیشه در بر گرفته است. و با این حال ، این تجربه ی بی کلامی ، همانطور که هم رنج و هم عشق را نشان می دهد ، در قلب شیطنت کوتاه اما فراموش نشدنی هانکه نهفته است. این کتاب سخت ، پرتحرک و عمیق یکی از بهترین دستاوردهای یک نویسنده بزرگ معاصر است. کتاب اندوهی ورای رویاها که به عنوان اندوهی فراتر از رویا هم ترجمه شده است در سال 2019 موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شده است.
کتاب اندوهی ورای رویاها