1. خانه
  2. /
  3. کتاب چشمان تاریکی

کتاب چشمان تاریکی

نویسنده: دین کونتز
3 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.2 از 1 رأی

کتاب چشمان تاریکی

کتابی که ۴۰ سال پیش، شیوع ویروس کرونا را پیش گویی کرده بود
The Eyes of Darkness
انتشارات: هزار افسان
ناموجود
65000
3.8 از 1 رأی

کتاب چشمان تاریکی

The Eyes of Darkness
انتشارات: نیستان
ناموجود
53000
3.7 از 1 رأی

کتاب چشمان تاریکی

The Eyes of Darkness
انتشارات: نگاه
ناموجود
85000
معرفی کتاب چشمان تاریکی
تینا ایوانز یک سال پر از درد و رنج و دلشکستگی از مرگ ناراحت کننده ی پسرش دنی را پشت سر گذاشته است. اما حالا که نمایش وگاس او در شرف آغاز شدن است، زمانی بهتر از این برای شروعی دوباره به ذهنش نمی رسد. شاید او هم بالاخره از این قضیه رد شده و اندوه و غصه های خود را پشت سرش رها کند.
اما مشکلی وجود دارد و آن پیامی است که برای تینا گذاشته شده؛ روی تخته سیاهی که در اتاق دنی وجود دارد با خطی خرچنگ قورباغه نوشته شده: نمرده است! دو واژه که او را به سفری هراس انگیز می فرستد. سفری که او را از چراغ های روشن لاس وگاس به سایه های سرد، جایی که اسرار وحشت آوری را آشکار خواهد کرد، رهسپار می کند.
از لحاظ فضاسازی، کتاب چشمان تاریکی اثر دین کونتز، داستان مادری است که می خواهد از مرگ پسرش دنی رهایی یابد. کودک در یک تصادف وحشتناک با اتوبوس کشته شده و یک سال بعد از این اتفاق، مادرش معتقد است که شبح او را در خانه می بیند. تینا از یک وکیل برای نبش قبر و بیرون آوردن جسد استمداد می جوید تا برای این قضیه، خاتمه ای پیدا کند اما زمانی که وکیل تهدید به مرگ می شود آن ها متوجه می شوند که یک توطئه ی حکومتی در کار است و دنی درگیر آن بوده و ممکن است زنده باشد.
چشمان تاریکی یک کتاب ترسناک نیست؛ بلکه کتابی هیجان انگیز است که عناصر ماورا طبیعه را با خط داستانی یک زن درمانده ترکیب می کند. زنی که با دوستدار جدید خود هم دست شده تا فرزندش را از چنگال رازهای کثیف یک سازمان نجات دهد. این کتاب به دلیل اشارات مشابه ای که با پاندمی اخیر کرونا داشته بعد از چهل سال بار دیگر با استقبال مخاطبین مواجه شده است.
درباره دین کونتز
درباره دین کونتز
دین کونتز (انگلیسی: Dean Koontz‎؛ زادهٔ ۹ ژوئیهٔ ۱۹۴۵) متولد پنسیلوانیا نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است که برای رمان‌های مهیج و تعلیق انگیز اش شهرت دارد. دین کونتز سال آخر دانشگاه را می گذراند که برنده­ ی مسابقه ی داستان خيالی Atlantic Monthly شد و از همان موقع نویسندگی را شروع کرد. کتاب های کونتز تاکنون به 38 زبان زنده ی دنیا ترجمه شده و بیش از 500 میلیون نسخه از آنها به فروش رسیده است. چهارده رمان دین کونتز در لیست پرفروش های جلد مقوایی نیویورک تایمز قرار گرفته است. یک در تا بهشت، از گوشه چشمان او، نیمه شب، آتش سرد، جایگاه شوم، مخفیگاه، اشک اژدها، کثرت، یگانه بازمانده، همسر، ساعتهای عجیب و غریب، سنگدل، شب چه می داند و خیابان سايه 77. شانزده کتاب او به بهترین کتاب های جلد کاغذی تبدیل شده اند. کتاب های کونتز همچنین در کشورهای مختلفی از جمله ژاپن و سوئد در جايگاه پرفروشترین کتاب ها قرار گرفته اند. نیویورک تایمز نوشته های او را «از نظر روانشناسی پیچیده، ماهرانه و اغنا کننده» خواند. نیو اورلئان تایمز هم گفت: «قلم دین کونتز بدون ساده یا رمانتیک بودن، شورانگیز است». او محبوب­ترین رمان نویس آمریکایی است که رمان­ هایش مملو از ترس و تعلیق است. دین کونتز هم اکنون به همراه همسرش گردا و دو فرزندش تریکسی و آنا در جنوب کالیفرنیا زندگی می کند.
ویژگی های کتاب چشمان تاریکی
  • اثر برگزیده ی نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب چشمان تاریکی

دین کونتز متخصص سبک نثر است و شاعرانگی اش بر شرارت و تنش می افزاید. او کاراکترهایی با ژرفا و غنای غیرمعمول می آفریند.

Seattle Times

نثری لغزان و توهم زا، نویسندگان جدی ممکن است با بهره گیری از تکنیک او خوب عمل کنند.

New York Times Book Review

در هر صنعتی، هنرمندانی حضور دارند که نه تنها فراموش نشدنی اند بلکه از مهارت خود بهتر از بقیه آگاهند. دین کونتز در میان این صنعتگران است.

Suspense Magazine

کونتز همواره قدرت توصیفی نزدیک به دیکنز داشته و توانایی این را دارد که ما را از یک صفحه به صفحه ای دیگربکوبد. در این زمینه رمان نویسان معدودی به پای او می رسند.

Los Angeles Times

کونتز شاید بهتر از هر رمان نویس دیگری می تواند داستان های تخیلی مناسب با حال وهوای آمریکا بنویسد. ...رمان هایی که به واقعیت و سرسختی پلیدی ها و همچنین قدرت خوبی ها اعتراف می کنند که هرچه به سمت تعالی می روند در مقیاس وسیعی سرگرم کننده اند.

Publishers Weekly
قسمت هایی از کتاب چشمان تاریکی

تینا از اینکه دنی فهمیده بود آنها مشکل دارند، ناراحت بود، اما نمی خواست مشکلاتش را با او در میان بگذارد. چه می توانست بگوید؟ «دنی جان نگران چیزهایی که شنیدی نباش. پدر دچار بحران هویت شده. مثل یک الاغ رفتار می کند، اما بالاخره می گذرد...» تینا هیچ حرفی با دنی نمی زد، مشکلاتش با مایکل را برای او توضیح نمی داد. فکر می کرد مشکل آنها موقتی است و بالاخره حل می شود. او آن موقع هنوز مایکل را دوست داشت و امیدوار بود دوباره زندگی خوبی داشته باشند. شش ماه بعد او و مایکل از هم جدا شدند و پنج ماه بعد هم طلاق گرفتند. تینا در آن نیمه شب باید به جستجوی خود ادامه می داد. جستجو برای سارقی که به نظر می رسید مانند شب های دیگر خیالی بوده است. در اتاق دنی را باز کرد. چراغ را روشن کرد و یک گام به عقب برداشت. هیچ کس آنجا نبود. اسلحه را جلوی خود نگه داشت و به کمد نزدیک شد. لحظه ای تردید کرد، اما در را با یک حرکت سریع باز کرد. کسی آنجا پنهان نشده بود. با وجود صدایی که شنیده بود، در خانه هیچ کس به جز او نبود. به محتویات کمد خیره شد. کفش های پسرانه، شلوارهای جین، لباس های راحتی، پیراهن، ژاکت، کلاه بیس بال آبی تیم دادجر، کت و شلوار کوچک آبی که دنی در مناسبت های خاص پوشیده بود... همه آنجا بودند. بغضی راه گلویش را بست. در را بست و عقب عقب رفت. اگرچه از تشییع و تدفین دنی بیش از یک سال گذشته بود، اما او هنوز نتوانسته بود وسایل دنی را دور بریزد. تماشای بیرون رفتن وسایل او، حتی دردناک تر از تماشای پایین رفتنش به عمق گور به نظر می رسید. لباس ها تنها چیزهایی نبودند که او نگه داشته بود. کل اتاق او دقیقا همان طوری حفظ شده بود که دنی آن را ترک کرده بود. تختخواب مرتب شده بود و تصاویر هنرپیشه های فیلم های تخیلی و اکشن با چین های پیشانی شان جابه جا دیده می شدند. بیش از صد جلد کتاب به ترتیب حروف الفبا در پنج قفسه چیده شده بود. میز تحریرش آن گوشه بود. حتی تیوب های چسب، بطری های مینیاتوری رنگارنگ و انواع ابزار ساخت مدل در نیمی از میز در ردیف های مرتب قرار گرفته بودند. نیمه دیگر میز خالی بود و منتظر شروع کارهای تازه به نظر می رسید. نه مدل از هواپیماهای مختلف دیده می شد و سه هواپیما از سقف آویخته شده بود. دیوارها با سه پوستر از ستاره های تیم های بیس بال و هیولاهای شرور فیلم های ترسناک که دنی با دقت انتخاب کرده و چسبانده بود، تزئین شده بودند.

مقالات مرتبط با کتاب چشمان تاریکی
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب چشمان تاریکی"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

لطفا نسخه‌ی رایگان رو بگذارید من حتما باید این کتاب رو بخونم

1399/08/11 | توسطلگولاس - کاربر سایت
3
|
پاسخ ها

آره لطفا

1399/08/11|توسطآتنا - کاربر سایت
1