1. خانه
  2. /
  3. کتاب نقشی در مه

کتاب نقشی در مه

نویسنده: تان توان انگ
4.75 از 2 رأی

کتاب نقشی در مه

The Garden of Evening Mists
انتشارات: خوب
٪15
139000
118150
معرفی کتاب نقشی در مه
کتاب «نقشی در مه» رمانی نوشته «تان توان انگ» است که اولین بار در سال 2011 چاپ شد. زنی 28 ساله به نام «یون لینگ تئو» پس از تحمل رنج های بسیار در اردوگاهی ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم، خود را به تنها باغ به سبک ژاپنی در زادگاهش «مالایا» می رساند تا طراح و مسئول نگهداری از آن یعنی «ناکامورا آریتومو»—باغبان سابق امپراتور ژاپن—را مجاب کند که به یاد خواهرش، که در اردوگاه جانش را از دست داده، باغچه ای را طراحی کند. اگرچه «آریتومو» در ابتدا این خواسته را رد می کند، اما مدتی بعد می پذیرد که به «لینگ» آموزش دهد تا او بتواند خودش باغچه را به وجود آورد. «یون لینگ» همزمان با تلاش برای یاد گرفتن کار، به «آریتومو» علاقه مند می شود و همچنین، هراس های زندگی در اردوگاه و سختی های «وضعیت اضطراری» در «مالایا» پس از جنگ جهانی دوم را به خاطر می آورد.
درباره تان توان انگ
درباره تان توان انگ
تان توان اِنگ اولین نویسنده‌ی مالزیایی‌ست که موفق‌شده جایزه‌‌های Man Asian Literary Prize و Walter Scott Prize را از آن خود کند. این دو جایزه‌ی ادبی را برای رمان «نقشی در مه» به او اهدا کرده‌اند. او رمان دیگری هم با نام The Gift of Rain دارد که نامزد دریافت Man Booker Prize بوده است. آثار اِنگ به خاطر جنبه‌های تاریخی و داستانی‌شان بسیار مورد توجه قرار گرفته‌اند. او در این آثار به برهه‌ای از تاریخ کشورش اشاره کرده که کمتر مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است. در همه‌ی آثار او رئالیسم به چشم می‌خورد که از ویژگی‌ برجسته‌ی قلم این نویسنده محسوب می‌شود.
ویژگی های کتاب نقشی در مه
  • نامزد جایزه «بوکر» سال 2012
  • برنده جایزه «والتر اسکات» سال 2013
  • نامزد دریافت جایزه «دوبلین» سال 2014
  • برنده جایزه Man Asian Literary Prize سال 2012
نکوداشت های کتاب نقشی در مه

رمانی با زیبایی غیرمعمول، اسرارآمیز و تراژیک.

Kirkus Reviews

«تان» با ظرافت و شکوهی حیرت انگیز می نویسد.

Independent

مخاطبینی که در جست و جوی نثری درخشان هستند، ناامید نخواهند شد.

Library Journal
قسمت هایی از کتاب نقشی در مه

آسمان صاف و بی ابر است، با نوری شدید و درخشان که به باغ می ریزد. برگ های درخت افرای کنار خانه در حال تغییر رنگ اند و به زودی قرمز و سنگین می شوند. بنا به دلایلی نامعلوم، این درخت افرا، فقدان تغییر فصول در ارتفاعات را به مبارزه طلبیده است.

به یک صندلی چوبی تکیه می دهم و با پنجه هایم، مفصل دردناک رانم را مالش می دهم. مدتی طول می کشد تا به نشستن به سبک ژاپنی عادت کنم. از گوشه چشم می بینم که «فریدریک» مرا تماشا می کند.

«چیزی در مغز من هست، چیزی که نباید باشد.» ژاکتم را تنگ تر دور بدنم می پیچم. احساس می کنم منتظر است تا توضیح دهم. «در به خاطر آوردن اسامی دچار مشکل می شوم. گاهی کلمه ای را که می خواهم به کار ببرم، به یاد نمی آورم.»

نظر کاربران در مورد "کتاب نقشی در مه"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خسته کننده بود واسم 🙈

1399/05/17 | توسطعلیرضا میرزایی
1
|