کتاب نقشی در مه

The Garden of Evening Mists
کد کتاب : 25468
مترجم : شادی امیرافشاری
شابک : 978-6226983297
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 443
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نامزد جایزه «بوکر» سال 2012

برنده جایزه «والتر اسکات» سال 2013

نامزد دریافت جایزه «دوبلین» سال 2014

برنده جایزه Man Asian Literary Prize سال 2012

معرفی کتاب نقشی در مه اثر تان توان انگ

کتاب «نقشی در مه» رمانی نوشته «تان توان انگ» است که اولین بار در سال 2011 چاپ شد. زنی 28 ساله به نام «یون لینگ تئو» پس از تحمل رنج های بسیار در اردوگاهی ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم، خود را به تنها باغ به سبک ژاپنی در زادگاهش «مالایا» می رساند تا طراح و مسئول نگهداری از آن یعنی «ناکامورا آریتومو»—باغبان سابق امپراتور ژاپن—را مجاب کند که به یاد خواهرش، که در اردوگاه جانش را از دست داده، باغچه ای را طراحی کند. اگرچه «آریتومو» در ابتدا این خواسته را رد می کند، اما مدتی بعد می پذیرد که به «لینگ» آموزش دهد تا او بتواند خودش باغچه را به وجود آورد. «یون لینگ» همزمان با تلاش برای یاد گرفتن کار، به «آریتومو» علاقه مند می شود و همچنین، هراس های زندگی در اردوگاه و سختی های «وضعیت اضطراری» در «مالایا» پس از جنگ جهانی دوم را به خاطر می آورد.

کتاب نقشی در مه

تان توان انگ
تان توان اِنگ اولین نویسنده‌ی مالزیایی‌ست که موفق‌شده جایزه‌‌های Man Asian Literary Prize و Walter Scott Prize را از آن خود کند. این دو جایزه‌ی ادبی را برای رمان «نقشی در مه» به او اهدا کرده‌اند. او رمان دیگری هم با نام The Gift of Rain دارد که نامزد دریافت Man Booker Prize بوده است. آثار اِنگ به خاطر جنبه‌های تاریخی و داستانی‌شان بسیار مورد توجه قرار گرفته‌اند. او در این آثار به برهه‌ای از تاریخ کشورش اشاره کرده که کمتر مورد ...
نکوداشت های کتاب نقشی در مه
A novel of peculiar, mysterious, tragic beauty.
رمانی با زیبایی غیرمعمول، اسرارآمیز و تراژیک.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Tan writes with breath-catching poise and grace.
«تان» با ظرافت و شکوهی حیرت انگیز می نویسد.
Independent Independent

Readers in search of spectacular writing will not be disappointed.
مخاطبینی که در جست و جوی نثری درخشان هستند، ناامید نخواهند شد.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب نقشی در مه (لذت متن)
آسمان صاف و بی ابر است، با نوری شدید و درخشان که به باغ می ریزد. برگ های درخت افرای کنار خانه در حال تغییر رنگ اند و به زودی قرمز و سنگین می شوند. بنا به دلایلی نامعلوم، این درخت افرا، فقدان تغییر فصول در ارتفاعات را به مبارزه طلبیده است.

به یک صندلی چوبی تکیه می دهم و با پنجه هایم، مفصل دردناک رانم را مالش می دهم. مدتی طول می کشد تا به نشستن به سبک ژاپنی عادت کنم. از گوشه چشم می بینم که «فریدریک» مرا تماشا می کند.

«چیزی در مغز من هست، چیزی که نباید باشد.» ژاکتم را تنگ تر دور بدنم می پیچم. احساس می کنم منتظر است تا توضیح دهم. «در به خاطر آوردن اسامی دچار مشکل می شوم. گاهی کلمه ای را که می خواهم به کار ببرم، به یاد نمی آورم.»