پدر خانواده کم کم موهایش شروع به ریختن می کند و ذره ذره کچل می شود. با همه تلاش هایی که پدر برای جلوگیری از ریزش موهایش می کند روزی آخرین تار مویش هم می افتد و کاملا تاس می شود؛ اما اتفاق عجیب و خوشایندی می افتد. بعد از یک دوره خارش شدید که پدر هی دور خودش می چرخد و کله اش را می خاراند، یکهو تبدیل به یک نابغه می شود و با هر خارش سر و چرخشی، فکر جدیدی برای اختراعی جدید به ذهنش می رسد و ماجراهای خانواده چرخشی از این جا شروع می شود.
کتاب خانواده آقای چرخشی