یک دستاورد خوب. تعداد کمی از فیلسوفان حرفه ای در مورد انواع مختلف مسائل دشوار و جدی چنین منطقی و قابل قبول نوشته اند.
این مقالات به یک غیرفیلسوف علاقه مند، یک حس واقعی از هیجان و اهمیت کاوش فلسفی منتقل می کند.
نیکل در سنت تحلیلی درس خواند و پرورش یافت . او دوره کارشناسی را در دانشگاه کورنل گذراند ، و در آن زمان دپارتمان فلسفه به خاطر حضور شاگرد و مرید ویتگنشتاین ، نورمن مالکوم ، کاملا تحت تأثیر فلسفه تحلیلی به روایت ویتگنشتاین بود . لذا نیگل در دوره ی کارشناسی با این شاخه از فلسفه ی تحلیلی آشنا شد . بعد او به عنوان دانشجوی کارشناسی ارشد به آکسفورد رفت ، و در آن زمان دپارتمان فلسفه به خاطر حضور جی . ال . آستین و پل گرایس کاملا تحت تأثیر روایت دیگری از فلسفه ی تحلیلی بود . در نهایت او به عنوان دانشجوی دکتری به هاروارد رفت ، و در آن زمان دپارتمان فلسفه به خاطر حضور دابلیو . وی . کواین تحت تأثیر شاخه ای از فلسفه ی تحلیلی بود که تبارش به تجربه گرایان منطقی مثل کارنپ و راسل می رسید . پس می شود گفت که نیگل تحت تأثیر سه شاخه ی مهم فلسفه ی تحلیلی است : ۱ . شاخه ی ملهم از ویتگنشتاین ۲۶. شاخه ی ملهم از آستین ؛ 3. شاخه ی ملهم از کواین .
سلام عنوان کتاب بسیار جالب و فهرست مطالب آن بسیار جذاب اند ، اما متأسفانه محتویات کتاب و جمله بندی بگونه ایست که فهم آن برای من باسواد و غیرفلسفه دان بسیار مشکل است! من چهار عنوان اول کتاب را خواندم و با وجود تلاش فراوان در انتها به هیچ نتیجه مشخص و دیدگاه خاصی در مورد عنوانهای ذکر شده نرسیدم! شاید من مشکل دارم!