کتاب مارش رادتسکی

Radetzky March
کد کتاب : 2757
مترجم :
شابک : 978-600-7439-24-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 483
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1932
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

از کتاب های پرفروش در اروپا

معرفی کتاب مارش رادتسکی اثر یوزف روت

کتاب مارش رادتسکی، رمانی نوشته ی یوزف روت است که اولین بار در سال 1932 چاپ شد. این رمان که توسط یکی از برجسته ترین نویسندگان اتریش به رشته ی تحریر درآمده، تصویری از زندگی سه نسل را در امپراتوری اتریش-مجارستان ارائه می کند. داستان کلاسیک روت درباره ی خانواده ی ثروتمند فون تروتا، به شکلی خیره کننده و وسیع به بافت اجتماعی امپراتوری اتریش-مجارستان، اندکی قبل از جنگ جهانی اول، جان می بخشد. کتاب مارش رادتسکی که بزرگترین و تأثیرگذارترین دستاورد نویسنده ی خود به حساب می آید، تصویری بی بدیل از تمدنی رو به افول است؛ داستانی جذاب و جهانی که با زمانه ی مدرن کنونی نیز ارتباط برقرار می کند.

کتاب مارش رادتسکی

یوزف روت
یوزف روت، زاده ی 2 سپتامبر 1894 و درگذشته ی 27 می 1939، روزنامه نگار و رمان نویسی اتریشی بود. روت در سال 1913 به شهر لمبرگ رفت تا در دانشگاه حضور یابد اما یک سال بعد، برای تحصیل در رشته ی فلسفه و ادبیات آلمانی به دانشگاه وین رفت. او در سال 1916 برای دو سال به ارتش پیوست و پس از آن، به وین بازگشت و به روزنامه نگاری روی آورد. اولین رمان روت در سال 1923 به انتشار رسید.
نکوداشت های کتاب مارش رادتسکی
Deeply moving.
عمیقا تکان دهنده.
The New York Times

A story about the effect of time on all human institutions.
داستانی درباره ی تأثیر زمان بر تمامی نهادهای انسانی.
The American Conservative

It stands with the best of Thomas Mann, Alfred Döblin, and Robert Musil.
این اثر در کنار بهترین آثار توماس مان، آلفرد دوبلین و روبرت موزیل قرار می گیرد.
Harold Bloom, American literary critic

قسمت هایی از کتاب مارش رادتسکی (لذت متن)
اگر قرار نبود دمانت بمیرد، باید معجزه ای رخ می داد و تا آنجا که عقل ستوان قد می داد، روزگار معجزه به سر آمده بود.

نگاهی به آدمک های دورتادور دیوارهای حیاط پادگان انداخت. آدمک های کوچک و آبی رنگ و فروریخته از شلیک ها دوباره رنگ آمیزی شده، به نظر ستوان شبیه اجنه ی شرور و ارواح خانگی پادگان می رسیدند که دیگر نه هدف، بلکه تیراندازانی خطرناک بودند.

تروتا پرسید: «ناقوس ها برای چه به صدا درآمده اند؟» مرد بی آنکه سر بلند کند، جواب داد: «ناقوس جنگ است!»