«زید انصاری» در میان انصار شاهد بود که «عبدالله ابن ابی» یکی از بزرگان انصار، انصاریان را به جنگ و خونریزی و آتش افروزی به مهاجرین ترغیب میکرد. زید که دوستدار محمد (ص) بود، شاهد بود که چگونه پیامبر برای آشتی دادن انصار و مهاجرین تلاش میکند. بنابراین فتنه انگیزی عبدالله ابن ابی را به پیامبر گفت. اما برخلاف انتظارش، پیامبر از او حمایت نکرد و با خونسردی با او رفتار نمود. بزرگان انصار، زید را متهم به دروغگویی کردند و او را ناسزا گفته و تهدید کردند. عبدالله ابن ابی سوگند یاد کرد که او چنین کاری نکرده است. زید دلشکسته شد و دلیل رفتار پیامبر را نفهمید تا این که بر اثر اتفاقاتی و رسوا شدن عبدالله ابن ابی، به راز سکوت پیامبر پی برد و پیامبری را فقط شایستة او دانست، این کتاب مصور برای گروه سنی «د» به نگارش درآمده است.
کتاب ... و خدا پاسخ داد