"در دنیای تو ساعت چند است؟" نام فیلمی بلند از صفی یزدانیان است که فیلم کوتاه "قایقهای من" و فیلم بلند "ناگهان درخت" را نیز در کارنامهی هنری خود دارد. سبک متفاوت او در نگارش فیلمنامه و همچنین بازی تاثیرگذار علی مصفا و لیلا حاتمی باعث محبوبیت این فیلم در زمان اکران شد و پس از آن، این فیلمنامه در قالب کتاب به چاپ رسید.
نوع روایت به گونهای است که شهر رشت نه فقط به عنوان مکانی برای ساخت فیلم که همچون یک شخصیت، در سراسر فیلمنامه پویایی و کارکرد دارد. این شهر به عنوان بستری برای روایت یک عاشقانهی متفاوت در نظر گرفته شده اما از همان صفحات ابتدایی فیلمنامه به مخاطب میقبولاند که این فقط یک شهر نیست و قرار است بر شخصیتها تاثیر بگذارد و از آنها تاثیر بپذیرد. گویی رشت تنها شهری است که میتواند بستری را برای این دو شخصیت مهیا کند که آنها بتوانند دائم در میان واقعیت و خیال در رفت و آمد باشند و از این طریق جهان متفاوتشان را به خواننده یا بیننده یادآوری کنند. شهری که به بارانهای طولانی و ابرهای تیره معروف است. شهری که میدان شهرداریاش مامن کبوترها است و ساغریسازانش بزرگترها را در خود جای داده است. شهری که بازارش ملغمهای از رنگها و طعمها و صداهاست. شهری که آداب عاشقی را میداند و با المانهایی که در خود دارد، به درستی نقشش را ایفا میکند.
این فیلمنامه مواجههی دو شخصیت فرهاد و گلی را روایت میکند که اولی عاشقی صبور است و دومی معشوقی فراموشکار و گریزان که پس از سالها از فرانسه به رشت بازگشتهاست. در این کتاب، علاوه بر فیلمنامه، گفتوگویی از مجید اسلامی و یزدانیان آورده شده که با خواندن آن میتوان به ذهن نویسنده ورود کرد و در جریان جزئیات بیشتری از این عاشقانهی جذاب قرار گرفت. در انتهای کتاب نیز عکسهایی از فیلم آورده شده که حال و هوای آن را در ذهن تداعی میکند.
کتاب در دنیای تو ساعت چند است؟