کتاب خاطرات رفیق جینگ بچه ی چلمن

Diary of an Awesome Friendly Kid
دفترچه خاطرات راولی جفرسون
کد کتاب : 28707
مترجم :
شابک : 978-6001944512
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نامزد جایزه گودریدز سال 2019

معرفی کتاب خاطرات رفیق جینگ بچه ی چلمن اثر جف کینی

خوانندگان محترم خود را برای نگاهی کاملا جدید به کتاب خاطرات جف کینی در مورد یک بچه لاغر آماده کنید!

این کتاب در واقع دفترچه خاطرات رفیق جینگ بچه ی چلمن،گرگ، است او یعنی راولی جفرسون ایده دوستش را کش رفته و با زحمت زیاد این دفترچه را که در آن از گرگ هم زیاد گفته نوشته است. گرگ خیلی از این کار راولی خوشش نیامده و خیال می کند که دوستش از روی او تقلید کرده اما راولی معتقد است که افراد زیادی خاطرات روزانه خود را می نویسند پس به کارش ادامه می دهد ولی به شکلی دیگر…

"جف کینی" نویسنده کتاب خاطرات رفیق جینگ بچه ی چلمن "دفترچه خاطرات راولی جفرسون" پرفروش شماره 1 روزنامه نیویورک تایمز است. او شش بار برنده کتاب سال در حوزه کودکان شده است و به عنوان یکی از 100 فرد تاثیرگذار مجله تایم در جهان انتخاب شده است.

کتاب خاطرات رفیق جینگ بچه ی چلمن

جف کینی
جفری پاتریک کینی (متولد 19 فوریه 1971) نویسنده و کاریکاتوریست آمریکایی است که بیشتر با سری کتاب های کودکان Diary of a Wimpy Kid شناخته می شود. وی همچنین وب سایت کودک گرا Poptropica را ایجاد کرده است.کینی در فورت واشنگتن، مریلند متولد و بزرگ شد. وی در مدرسه ابتدایی Potomac Landing و بعدها دبیرستان اسقف McNamara، که در سال 1989 فارغ التحصیل شد، شرکت کرد. وی یک برادر و خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارد. او در اوایل دهه 1990 در دانشگاه مریلند، کالج پارک شرکت کرد. در کالج بود که كینی یك طنز محبو...
قسمت هایی از کتاب خاطرات رفیق جینگ بچه ی چلمن (لذت متن)
گرگ پیشنهاد داد به کتاب خانه برویم، چون جای ساکتی است و هیچ کس سر به سرمان نمی گذارد. بنابراین بعد از شام، خانم هفلی با ماشین ما را به کتاب خانه رساند. ما هم یک میز خالی پیدا کردیم تا درس بخوانیم.

کتاب های مان را برداشتیم و من گفتم بهتر است چند تا مسئله ی تمرینی حل کنیم تا بفهمیم کجاها بیش تر مشکل داریم. اما گرگ گفت تا حالا به این بخش نگاه هم نکرده و باید از اول شروع کنیم.

راستش این کار برای من وقت تلف کردن بود، پس به گرگ گفتم او می تواند این بخش را تنهایی بخواند و خودش را به من برساند. اما گرگ گفت من توی درس خواندن رفیق بدی هستم و ما قرار بود همه چیز را با هم بخوانیم. گفتم: «خب، باشد بیا از اول فصل شروع کنیم و خط به خط بخوانیم.» اما گرگ گفت قبل از این که شروع کنیم باید برای وقت استراحتمان برنامه ریزی کنیم، تا زیاد خسته نشویم. بعد گفت بهتر است با استراحت شروع کنیم، پس «بزن برویم!» پس استراحت کردیم، هرچند به نظرم فکر خوبی نبود. حدود ده دقیقه گذشت و من گفتم باید درس بخوانیم، چون این فصل طولانی است و خیلی وقت می برد.

نمی دانم چرا، ولی گرگ دماغش را با انگشت گرفت و حرف های مرا مو به مو تکرار کرد، آن هم با یک لحن مسخره و آزاردهنده. به گرگ گفتم دیگر ادای مرا در نیاورد، ولی حرفم باعث شد بدتر به کارش ادامه بدهد. آخرش تصمیم گرفتم زرنگ باشم و آن فصل از کتاب ریاضی را بلند بخوانم. مدتی گذشت تا گرگ کلک مرا فهمید و دست از ادا بازی برداشت.