حتی کلاسیک ها را می توان به روز کرد و بهبود بخشید ... بسیار توصیه می شود.
این کتاب زمینه طراحی را تغییر داد. با افزایش سرعت تغییرات تکنولوژیکی، اصول این کتاب اهمیت فزاینده ای پیدا می کند.
دو ویژگی مهم طراحی خوب قابلیت کشف و درک آن است. چرخه معیوب اینطور شروع می شود: درکاری شکست می خورید، فکر می کنید تقصیر شما بوده است. به همین دلیل فکر می کنید نمی توانید آن کار را انجام دهید، درنتیجه دفعه بعد که باید این کار را انجام دهید، احساس ناتوانی می کنید و حتی تلاش هم نخواهید کرد. نتیجه این می شود که نمی توانید، مطابق با همان فکری که قبلا داشتید. وقتی همه چیز خوب پیش برود، طراحی دستگاه هایی که کارآمد باشند آسان خواهد بود. بخش سخت و البته ضروری طراحی این است که همه چیز خوب کار کند، حتی اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرود. داستانی از هنری فورد نقل شده است که اینطور است: او خودروهای فرسوده فورد را می خرید و مهندسین خود را مجبور می کرد تا قطعات خراب شده و سالم را بازنگری کنند. مهندسان تصور می کردند که قصد فورد، پیدا کردن نقاط ضعف و کار کردن روی آن ها بوده است. اما در کمال تعجب، فورد توضیح داد که می خواهد قطعاتی که هنوز در وضعیت خوبی هستند را پیدا کنند. اگر این قطعات را دوباره طراحی کنند تا همزمان با سایر قسمت ها خراب شوند، می توانند پول خوبی به جیب بزنند. وقتی همه چیز درست پیش برود، افراد به توانایی ها و هوش خود اعتبار می دهند. اما تماشاگران برعکس عمل می کنند. وقتی می بینند شرایط برای شخص دیگری خوب پیش می رود، نتیجه خوب را به محیط یا شانس ارتباط می دهند. بازخورد ضعیف می تواند بدتر از عدم بازخورد باشد. چون بازخورد ضعیف حواس را پرت می کند، اطلاعات مفیدی ارائه نمی دهد و در بسیاری از موارد تحریک کننده و اضطراب آور است.
این کتاب ترجمه روان و خوبی داره و کابردی هستش