داستان بین دو زمان در رفت و آمد است. زمان حال؛ که همه چیز به هم ریخته و شروعش با رخ دادن یک قتل آغاز می شود و زمان گذشته؛ که پیشینه ی شخصیت ها و روابط آنها را توضیح می دهد. پیشینه ای که از زمان دانشجویی و با اولین کلاس درس دانشگاه آغاز می شود. در نهایت این دو زمان به هم می رسند و پرده از معماهای داستان برمی دارد.محور داستان براساس تحقیق های دانشجویی پیش می رود که این تحقیق ها پای تراژدی کشتن از فرط عشق و فیلم هامون را به داستان باز می کند.شخصیت های این داستان عشق را در کنار تنفر تجربه می کنند و این حس دوگانه شما را تا پایان داستان می برد
کتاب من مینا را کشتم