"انجیل به روایت مسلمانان" که اثری است از"طریف خالدی"، یکی از بزرگ ترین مجموعه های جمع آوری شده از نقل ها و داستان های مربوط به انجیل در ادبیات اسلامی و عربی می باشد. "طریف خالدی" رد پای احترام و علاقه به عیسی مسیح (ع) را در ادبیات مسلمانان دنبال می کند که شکل دهنده به اندیشه ی اسلامی در بیش از هزار سال بوده است. "انجیل به روایت مسلمانان" منبعی ارزشمند در زمینه ی دینی یا تاریخی است که با اسناد جمع آوری شده اش نشان می دهد چطور دین اسلام، مجذوب شخصیت برجسته ای در یک دین دیگر یعنی مسیحیت است. به این ترتیب "انجیل به روایت مسلمانان" اثری حائز اهمیت برای درک هر دو دین اسلام و مسیحیت بوده و اشاره های عمیقی به شکل امروزی روابط بین فرقه ای و گفتگوهای جهانی داراست.
پیش گفتار و تفسیرهای ناب "طریف خالدی"، نقل قول ها و داستان ها را در بستر تاریخی شان جای داده است و نشان می دهد که چرا و چگونه انجیل، پدیدار گشت و عملکرد آن در تعلق خاطری که مسلمین به آن داشتند، چگونه بود. شخصیت عیسی مسیح (ع) که در اقوال مسلمانان پدیدار شده، چهره ای از معنویت عمیق و حیات بخش است. این گفته ها و داستان ها که تعدادشان به سیصد عدد هم می رسد و توسط "طریف خالدی"، به ترتیب تاریخی در کتاب "انجیل به روایت مسلمانان" ردیف شده اند، تصویری از عیسی مسیح (ع) را به خواننده نشان می دهند، که طی هزاره ای از شکل گیری تاریخ اسلام، تکامل یافته و در ذهن مسلمانان جا گرفته است.
ضمیمه ای حائز اهمیت و منحصر به فرد به بدنه ی نوشتارهای موجود درباره ی عیسی مسیح.
طریف خالدی، منابع اولیه ی اسلامی درباره ی مسیح را از قرن هشتم تا هجدهم جمع آوری نموده که شامل آثار عرفانی، متون تاریخی درباره ی پیامبران و معصومین و صد البته روایت های بنیادین موجود از مسیح در قرآن می باشد. کیفیت ادبی متن ها و نقش مسیح مسلمین، در روابط بین مسلمانان و مسیحیان مشهود است.
انجیل به روایت مسلمانان، به از بین بردن جهل مسیحیان نسبت به اسلام کمک می کند. این مجموعه یک گردآوری از گفته های مربوط به مسیح در قرآن و متون اسلامی است. با اندکی ثبات قدم در خواندن این اثر، خواننده به درک بهتری از اسلام و تحسین اینکه چطور یک چهره ی کلیدی در تمدن غرب با نام عیسی ناصری در یک سنت دیگر اینچنین درک شده است، خواهد رسید.
انجیل به روایت مسلمانان همانقدر که تحسین برانگیز بوده، به موقع و به جا نیز هست. گفته ها بسیار قابل توجه و در نوع خود آثار ادبی زیبایی هستند؛ اما بیش از آن نشان می دهند، پیوندهایی که مسیحیت و اسلام را به هم مرتبط می کند، بسیار عمیق تر، پیچیده تر و در هم تنیده شده تر از حد انتظار ماست. اکنون بیش از هر زمانی باید به این کتاب اهمیت داده شود.
اگر سیر تطور مطالعات غربیان در باب تصویر عیسی در قرآن را مرور کنیم می بینیم که یک رشته تجزیه و تحلیل تداوم دارد که به دنبال آن است تا خاستگاههای پیدایش این تصویر را نوشته های غیررسمی یا فرقه های مسیحی یا یهودی-مسیحی بداند. در اوایل سدۀ بیستم این تجزیه و تحلیل ها عموما محاط در مجادلات بین دو دین مسیحیت و اسلام بودند. در آنها گفته می شد که اطلاعات محمد {ص} ( و به ندرت قرآن) دربارۀ مسیحیت مغشوش و/یا برآمده از فرقه های بدعت گرای مسیحی بوده است. اقوال و داستانهای قرآن دربارۀ عیسی که «او» نقل کرده داستانسرایی و خیالپردازی یا دست کم مطالبی از نوشتههای مجعول مسیحی بوده که لابد در نواحی حاشیه ای مملکت بیزانس رواج داشته است. هرجا هم که نمی توانستند ریشۀ داستانی را با اطمینان، به منبعی و مأخذی برسانند می گفتند که حتما «تخیل بارور شرقی» است.