سقراط همواره افراد را ترغیب می کرد تا بیش از منافع عملی، به سعادت و خشنودی فکری و اخلاقی خود فکر کنند. از این رو می گفت که باید بپذیریم که گاهی اوقات در اشتباه هستیم و لازم است که به دیدگاه های خود شک کنیم. ولی اشتباهات فکری و نادرستی شیوه ی زندگی مان را در هیچ موردی و به هیچ طریقی هرگز نمی توان صرفا با این واقعیت اثبات کرد که با مخالفت افراد زیادی روبرو شده ایم. سقراط تاکید می کند که آنچه باید نگرانمان کند تا به باورها و دیدگاه های خود شک کنیم و درستی فکرمان را زیر سوال ببریم، تعداد مخالفان ما نیست، بلکه خوب و مستدل بودن دلایل آن ها برای مخالفت است. پس به جای توجه به عدم محبوبیت خودمان و دیدگاه هایمان، باید به تبیین ها و دلایل عدم محبوبیت توجه کنیم. … سقراط توصیه می کند که هرگاه با مخالفت یا انتقادی روبرو می شویم لازم است وقت صرف کنیم تا علت و دلایل انتقاد را دریابیم. بنیان تفکر، هر قدر هم که با دقت چهره پردازی شده باشد، ممکن است به شدت آشفته و مغشوش باشد. ممکن است منتقدان ما (حتی گاهی ممکن است ذهنمان در قالب یک منتقد ظاهر شود) ناشیانه و کورمال کورمال به دنبال نتیجه گیری شتاب زده باشند. شاید از روی تعصب و غرض ورزی و از جایگاه و مقام خود برای پوشاندن نقایص استدلال خود استفاده کرده باشند. ممکن است آن ها افکار خود را مثل کوزه گران غیرحرفه ای، کج و معوج، سرهم بندی کرده باشند. ولی متاسفانه یک کوزه ی بدشکل و بدقواره و غیراصولی ساخته شده را خیلی راحت می توان از یک کوزه ی حرفه ای و اصولی ساخته شده تشخیص و تمیز داد. ولی تمیز و تشخیص نتیجه ی برآمده از یک تفکر بد یا یک تفکر خوب در ابتدا کار بسیار دشواری است. از این رو همواره هر فکر و باوری، حتی اگر مرجع مقتدری آن را بیان کند، لازم است منطق زیر بنایی مورد استفاده برای دستیابی به آن نتیجه، هموراه مورد بررسی قرار گیرد و به آن خوب فکر کنیم.