اگر تازه کار باشیم، با خودمان خواهیم گفت: «نمی دانم چه باید بگویم. فقط می خواهم کار را به ابزار بسپارم تا آنها با مشتریان حرف بزنند، آن هم یک طرفه. حتی دوست ندارم خودم مستقیم با کسی گفتگو کنم. آیا راهی هست که کل این فرایند را خودکار کنم تا مجبور نباشم خودم مستقیما درگیر بشوم؟»
خب، بنظرتان بجای اینکه اینطور فکر کنیم و خودمان را قربانی شرایط بدانیم، بهتر نیست مسئولیت بی تجربه گی مان را بپذیریم و یاد بگیریم دقیقا از چه کلماتی استفاده کنیم؟
اگر می خواهیم حرفه ای بشویم، باید بیاموزیم چطور با دیگران صحبت کنیم.
وقتی یاد می گیریم که مشتریان مان دقیقا چطور تصمیم می گیرند، تازه می فهمیم که ابزارها نقش تعیین کننده ای در فرایند تصمیم گیری ندارند. درواقع، حرف هایی که می زنیم و کارهایی که انجام می دهیم بیشترین تاثیر را بر تصمیم مشتریان مان دارند. اگر نتوانیم مشتری را قانع کنیم که ویدئوی مان را ببیند یا در جلسه معارفه مان شرکت کند، ابزارمان بی فایده خواهد بود.