کتاب گنجینه آشنا

Ganjine-ye Ashna
سیصد و شصت و پنج روز در صحبت شاعران پارسی گو
کد کتاب : 30856
شابک : 978-9643726324
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 1080
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 21 اردیبهشت

معرفی کتاب گنجینه آشنا اثر حسین الهی قمشه ای

"گنجینه آشنا" نام اثر ارزشمند دیگری است از استاد فرزانه دکتر "حسین محی الدین الهی قمشه ای" که متعلق به مجموعه ی جوانان و فرهنگ جهانی می باشد. "گنجینه آشنا" در واقع جلد پنجم از مجموعه ی مدنظر است و با عنوان "سیصد و شصت و پنج روز در صحبت شاعران پارسی گو" در بالغ بر هزار صفحه به همت انتشارات سخن منتشر گشته است.
این مجموعه ی گرانبها که توسط استاد "الهی قمشه ای" یکی از برجسته ترین ادیبان و پژوهشگران معاصر گزینش شده، شامل منتخبی از زیباترین اشعار سروده شده به قلم شاعران ارجمندی همچون حافظ، سعدی، خیام و بسیاری از بزرگان دیگر است. خواننده با مطالعه ی این اشعار، ابتدا در جهان دل انگیز و طربناک شعرا پرسه می زند و از لذت همنشینی با شاعران پارسی گو بهره می برد، سپس با تفاسیر و نقدهای هوشمندانه دکتر "الهی قمشه ای" مواجه می شود و این چنین با مفاهیم پنهان موجود در اشعار و نکات تامل برانگیز آن ها بیشتر آشنا می شود. این تفاسیر، همچون سخنرانی های استاد، از شیوایی و بلاغت منحصر به فرد ایشان برخوردار هستند و بسیار ساده و روان به نگارش درآمده اند. به این ترتیب، شهد شیرین شعر فارسی در ترکیب با حلاوت سخنان استاد "الهی قمشه ای" در هم می آمیزد و "گنجینه آشنا" را به مجموعه ای تبدیل می کند که علاوه بر ارائه ی عمیق ترین و حائز اهمیت ترین مفاهیم زندگی، از چنان صراحت کلام و سادگی سخنی برخوردار هستند که خواننده را در "سیصد و شصت و پنج روز در صحبت شاعران پارسی گو" با تجربه ای حیرت انگیز و دلنشین همراه می کنند.

کتاب گنجینه آشنا

حسین الهی قمشه ای
حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای زاده ۱۴ دی ۱۳۱۸ خورشیدی ، عارف، فیلسوف، حکیم، مدرس دانشگاه، مترجم، نویسنده، مفسر قرآن و سخنران در زمینه عرفان، ادبیات، هنر، و فلسفه است. وی در نقاشی و خوش‌نویسی نیز آثاری دارد، و به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسوی مسلط است.وی تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی را به ترتیب در دبستان دانش، دبیرستان مروی و دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران تا درجه دکتری به پایان برد و نیز تحصیلات حوزوی را نزد پدر و استادان دیگر دنبال کرد. پدر وی فیلسوف، ...
قسمت هایی از کتاب گنجینه آشنا (لذت متن)
در ژرفای دل ما تصویری از صورت انسان کامل نقش کرده اند و اگر گویند این چگونه تصویری است که ما را از آن هیچ خبری نیست پاسخ این است که ما را از آن خبرها و نشان هاست و اگر ما را هیچ شناختی از او نبود هر مدعی بی هنری را به کمال می پذیرفتیم. این نقش درونی چراغ راهنمای ماست که می تواند ما را با شیو ی خطا و آزمون آهسته آهسته بدان مقام راهبر شود الا آن که شاعران این تصویر درونی را پر رنگ تر می کنند و هر دم نشان های بیش تری برای شناخت مدعی از مخلص به دست می دهند تا چون مولانا سالکان تشنه لب را از این بادیه ی غول پرور به آب خضر که در دل های همگان چشمه ای از آن جاری است برسانند: تشنگان ره خون خوار ی این بادیه را بردم از بادیه بیرون و به آب آوردم نظر عارفان این است که هرکس از دیو و دد ملول شود و در جست جوی انسان حقیقی برآید و از این سوی و آن سوی نشان گیرد و راهرو گردد نهایتا بدان انسان مطلوب و محبوب راه خواهد یافت و آن کسی جز خود او نیست. ناتانیل هورثون شاعر و داستان سرای بزرگ امریکایی در قرن نوزدهم داستان بسیار لطیفی در این باب نگاشته که فشرده ی آن چنین است: در ناحیتی از قاره ی نو مردمی در کنار رود و جنگل و کوهستان زندگی می کردند و یک باور ستنی داشتند که روزی انسان رهایی بخشی در این ناحیه ظهور خواهد کرد که شبیه به یک چهره ی بزرگ سنگی است که بر بلندای کوهستان مشاهده می شود. در این ناحیت جوانی به نام ارنست زندگی می کرد که هم آهنگ با نامش بسیار صدیق و صمیمی و پر از شور و اشتیاق بود و از کودکی در آرزوی دیدار این نجات بخش بود. اما هر چند سال یک بار یک نفر با هیاهو و غوغا ظاهر می شد که: «آن نجات بخش منم» و مردم نیز گاه از ساده دلی و بیش تر به سبب طمع و حرص و آز دنیوی او را باور می کردند اما ارنست هر بار بی آن که بی دلیل به انکار برخیزد در رفتارهای آن مدعی می نگریست و در می یافت که این آن چهره ی پاک و شریف و نجیب که در کوهستان دیده می شود نیست. یکی را بدین خاطر که در پی زر و زور است و یکی را بدین عیب که سلطه جو و قدرت طلب است و یکی را بدین صفت که تندخو و خشن و دور از مهربانی و مردم دوستی است، از او کناره می گرفت و مردم نیز کمی دیرتر در می یافتند که فریب خورده و بازیچه شده اند و بالاخره کسی نمی آید و در این میان ارنست اندک اندک با پرورش ضمیر و پیروی فرمان های درون به انسانی پاک و ساده دل بدل شده بود که هیچ یک از صفات ناموزون آن مدعیان در وی نبود تا به تدریج چنان شد که وقتی او در کوچه و بازار راه می رفت مردم در چهره ی نورانی او می نگریستند…