کتاب بعضی زن ها

some women
کد کتاب : 3220
مترجم :
شابک : 9789643378363
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 243
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

برندگان جایزه ا.هنری سال 2010

معرفی کتاب بعضی زن ها اثر آلیس مونرو

"بعضی زن‌ها"، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که اثر برترین نویسندگان انگلیسی‌زبان در سراسر جهان است. این مجموعه، برگزیده‌های جایزه ا. هنری در سال ۲۰۱۰ می‌باشد و ترجمه‌ای از لیدا طرزی است که به وسیله انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

این کتاب شامل ۱۱ داستان کوتاه است که به انتخاب داوران جایزه ا. هنری از بهترین داستان‌نویسان انگلیسی‌زبان در سراسر جهان جمع‌آوری شده است. این مجموعه اثرهای نمایانی از تکنیک و سبک داستان‌نویسی دهه نخست قرن بیست و یکم را به ما نشان می‌دهد، زیرا از آثار تازه‌ترین ادبیات پنجره‌ای به گذشته دهه گذشته برگزیده شده است.

داستان‌های این مجموعه شامل موضوعات متفاوت و متنوعی است. از بازآفرینی رویاهای زندگی در سرزمین‌های ناشناخته که تنها در افسانه‌ها پدیدار می‌شوند تا روایت رابطه پیچیده انسان و طبیعت و خطراتی که هر دو با یکدیگر هم‌راهند. نویسندگانی همچون ران رش و جیمز لش دست اندرکار این اثر است که با این رویکرد بارز، جایگاه خود را در این کتاب برجسته ساخته‌اند.

کتاب بعضی زن ها

آلیس مونرو
آلیس آن مونرو، زاده ی 10 جولای 1931، نویسنده ی داستان کوتاه اهل کانادا است که در سال 2013، جایزه ی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.مونرو در وینگهام اونتاریو به دنیا آمد و نویسندگی را در نوجوانی آغاز کرد. او اولین داستانش را در سال 1950 و همزمان با تحصیل در رشته ی زبان انگلیسی و روزنامه نگاری در دانشگاه اونتاریوی غربی به انتشار رساند.مونرو در سال 1951 دانشگاه را ترک کرد و با همکلاسی اش، جیمز مونرو، ازدواج کرد. آن ها ابتدا به غرب ونکوور و در سال 1963 به ویکتوریا نقل مکان کردند. مونرو در این شهر، م...
قسمت هایی از کتاب بعضی زن ها (لذت متن)
مادر پیش از مرگ یک عالم ترانۀ قدیمی یادش داده بود و اصول اولیۀ موسیقی را. روی یک تخته، کلیدهای سیاه وسفید پیانو را نقاشی کرده بود. آرچی را مقابل آن می نشاند و تشویقش می کرد با انگشتان درست، کلیدها را لمس کند. فروپاشی خانواده، تأثیر فرهنگ ایرلندی را هم با خودش برد. خانم «سارا پک»، یک بیوۀ متدیست خون گرم اهل میسوری، با وجود نارضایتی شدید پسرش «بانک»، آن یتیم کوچک را بزرگ کرد. یک فوج گدای آواره در خوابگاه کارگران خانۀ «پک» جمع می شدند. آرچی از سن پایین به آوازهای آنان گوش می کرد. او نواها را فوری می فهمید. حافظه اش در مورد ضرباهنگ و شعر و ریتم خوب کار می کرد. خانم «پک» که مرد - وقت کز دادن پرهای جوجه های سربریده آتش گرفت و مرد - آرچی چهارده سالش بود و «بانک» بیست و چندساله. بدون میانجیگری های خانم «پک»، ارتباط آن دو به رابطۀ نوکر و ارباب تبدیل شد. هیچ حس خویشی، دوستی یا چیز دیگری میانشان نبود و «بانک» به خاطر صد دلاری که مادرش برای آرچی ارث گذاشته بود کبود شد.