کتاب عملیات پنهانی

Icon
(داستان فروپاشی شوروی)
کد کتاب : 33995
مترجم :
شابک : 978-6007693520
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 805
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1996
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 21 اردیبهشت

معرفی کتاب عملیات پنهانی اثر فردریک فورسایت

کتاب عملیات پنهانی (داستان فروپاشی شوروی) یک رمان مهیج از نویسنده انگلیسی فردریک فورسایت است. طرح این رمان بر سیاست فدراسیون روسیه در سال 1999 ، با یک حزب افراطی نزدیک به تصاحب قدرت متمرکز است. «عملیات پنهانی» که در سپتامبر 1997 توسط فردریک فورسایت نوشته شده است. از این کتاب هیجان انگیز بارها برای برنامه های تلویزیونی اقتباس کرده اند.

داستان این رمان بین جولای 1999 و ژانویه 2000 اتفاق می افتد ، داستان حول نامزد ریاست جمهوری روسیه ایگور کوماروف ، رئیس اتحادیه راست نیروهای اتحادیه میهنی (UPF) می چرخد. یک سیاستمدار بسیار محبوب و کاریزماتیک.
با این حال ، یک سند محرمانه ، که بعدا به "مانیفست سیاه" معروف شد ، از دفتر وی به سرقت می رود این سند حاوی اطلاعات بسیار حساس در مورد سیاستهای آینده کوماروف به عنوان رئیس جمهور ، مانند بازسازی اردوگاه بردگان ، ایجاد یک دولت تک حزبی ، نابودی مخالفان سیاسی ، حمله به جمهوری های شوروی سابق و نسل کشی اقلیت های قومی و مذهبی روسیه است.....

کتاب عملیات پنهانی

فردریک فورسایت
فردریک فورسایت (به انگلیسی: Frederick Forsyth) (زاده ۲۵ اوت ۱۹۳۸) نویسنده و گهگاه مفسر سیاسی انگلیسی است. او بیشتر به خاطر رمان‌های مهیجش از قبیل روز شغال، سگ‌های جنگ، پروندهٔ اودسا، تندیس و مُشت خدا، شناخته شده است.
قسمت هایی از کتاب عملیات پنهانی (لذت متن)
در فصل تابستان بود که بهای یک قرص نان به یک میلیون روبل رسید. این سومین تابستانی بود که کمیابی محصولات، مردم را آزار می داد و دومین سال تورم فوق العاده ی قیمت ها بود. در فصل تابستان بود که در کوچه پس کوچه های شهرهای ایالتی، برای نخستین بار، مردم ازفرط گرسنگی جان دادند. در همان تابستان بود که رئیس جمهور در اتومبیل خود دچار حمله ی قلبی شد و به علت دور بودن از مراکز کمک رسانی، کسی نتوانست جان او را نجات دهد. و باز درهمان سال بود که یک مأمور نظافت سند مهمی را از دفتر کاری دزدید. پس از آن، ورق برگشت. این جریان به تابستان ۱۹۹۹ بازمی گردد.

در بعدازظهر یک روز به غایت گرم و طاقت فرسا، دربان ساختمان نخست وزیری با صدای بوق ممتد یک اتومبیل دولتی، چرتش پاره شد و با یک خیز از اتاقک نگهبانی بیرون جست تا دروازه خروجی را برای عبور دو اتومبیل، که پشت سرهم می آمدند، باز کند. گارد محافظ رئیس جمهور، شیشه سمت خود را پایین کشید و به دربان فرمان خبردار داد. اتومبیل مرسدس سیاه رنگ مدل ۶۰۰ رئیس جمهور از زیر تاقی دروازه عبور کرد و وارد میدان استارایا پلوشاد شد و پشت سر آن، اتومبیل چایکا حامل محافظین ریاست جمهوری، آن را دنبال نمود. دربان بخت برگشته که هنوز آثار چرت پاره شده در وجناتش پیدا بود، هنگام عبور اتومبیل دوم، سلام نظامی دیگری برای محافظان بالا انداخت با آرزوی آن که موردقبول واقع افتد. پس از آن، دو اتومبیل از نظر دورشدند.

هنگامی که آخرین بخش مسکونی و ملال انگیز حومه مسکو را پشت سر نهاده به محیط طبیعی و درختان و مزارع سرسبز رسیدند، طبیعت احوال رئیس جمهور به جای آنکه به تبع آن، خوش و خرم گردد، به نهایت افسردگی خود رسید. در طول سه سالی که به قدرت رسیده و جانشین بوریس یلتسین بیمار شده بود، کار مملکت به فقر و فاقه کشیده و شیرازه امور آن به کل از هم گسیخته شده بود. این سه سال، نکبت بارترین دوران زندگی او به شمار می آمد.