من روناک ربیعی، غروب یک روز گرم تابستانی سال ۱۳۶۱ در کرمانشاه به دنیا آمدم ولی خیلی زود، قبل از اینکه شهرم را بشناسم بخاطر جنگ و آسیبهایی که برای خانوادهمان داشت به تهران آمدیم و ساکن شدیم.در تمام مدت کودکیام یک همدم داشتم. یک ضبط صوت قرمز و نوار قصههایم. هیچ خاطرهای خوشتر از شنیدن قصهها از کودکیام ندارم، چه وقتی از آن ضبط صوت قرمز پخش میشد و چه گاهگاه مادرم یا عمویم برایم تعریف میکردند. قصهها خانهٔ امن من و رویاهایم بود....