نوشتار سیگال کاملا شفاف است.
این کتاب راهنمای بسیار ارزشمندی برای هر کسی است که پا در این میدان مین نظریه پردازی متناقض بگذارد.
کم پیش می آید کتابی پیدا کنید که به شما راهی مختصر و قابل فهم برای ورود به یک رشته تحصیلی کامل می دهد، اما در اسطوره از "رابرت سیگال" این کار به آسانی انجام شده است. به عنوان یک خواننده، به ویژه یک خواننده دانشجو، مطالعه این اثر حسی از روشن تر شدن با مصرف یک دوز از قدرت دانش به شما می دهد.
در هر کدام از رشته های علوم اجتماعی چندین نظریه درباره ی اسطوره وجود دارد. به بیان دقیق تر، نظریه های اسطوره نظریه هایی درباره ی قلمروی به مراتب وسیع ترند که اسطوره تنها بخشی از آن است. برای مثال، نظریه های انسان شناختی اسطوره در اصل نظریه های فرهنگ اند که در مورد اسطوره به کارشان بسته اند؛ نظریه های روان شناختی اسطوره در اصل نظریه های ذهن اند؛ و نظریه های جامعه شناختی اسطوره نیز در اصل نظریه های جامعه اند. درباره ی خود اسطوره به تنهایی نظریه ای وجود ندارد، چون رشته ای وجود ندارد که صرفا به خود اسطوره بپردازد. از قدیم ادعا شده و هنوز هم می شود که ادبیات را باید به مثابه ی ادبیات بررسی کرد، نه به مثابه ی تاریخ، جامعه شناسی یا هر مقوله ی غیرادبی دیگر. اما اسطوره چنین نیست و چیزی به عنوان بررسی اسطوره به مثابه ی اسطوره وجود ندارد. حلقه ی پیوند بررسی اسطوره در رشته های گوناگون پرسش هایی است که دراین باره مطرح می شود. سه پرسش اصلی در این زمینه مربوط است به خاستگاه، کارکرد، و موضوع اسطوره. منظور از « خاستگاه » چرایی و چگونگی پیدایش اسطوره، و منظور از « کارکرد » چرایی و چگونگی تداوم آن است. در پاسخ به چرایی خاستگاه و کارکرد اسطوره معمولا به وجود نیازی استناد می شود که اسطوره برای برآورده کردنش پدید می آید و با ادامه ی برآورده کردنش تداوم می یابد. البته این که آن نیاز چیست از نظریه ای به نظریه ی دیگر فرق می کند. منظور از « موضوع » مرجع اسطوره است. برخی نظریه پردازان به تعبیر لفظ گرایانه از اسطوره قائل اند و بنابراین مرجع اسطوره را مرجعی روشن و سرراست نظیر خدایان می دانند، حال آن که برخی دیگر به تعبیر نمادگرایانه از اسطوره قائل اند، که بر این اساس مرجع به نماددرآمده هر چیزی می تواند باشد.
کتاب رو بیارید دیگه...یکسال شد از قول تون
کتاب اسطوره رابرت سیگنال خیلی وقته موجود ندارید