برای روشن شدن موضوع ، فرض کنید در یک شب مهتابی ، یک ستاره شناس با تلسکوپ به ماه مینگرد . وی به بررسی و مطالعه ماه به عنوان یکی از اجزای منظومه شمسی پرداخته است و در تلاش است به نتایج علمی درباره ماه برسد ، نتیجه کار وی نتیجه ای علمی و شناخت وی شناختی علمی است . حال فرض کنید شخص دیگری در همان لحظه در نقطه دیگری از جهان به ماه می نگرد . وی با نگریستن به ماه قطعه شعر زیبایی درباره یار خود و با هر موضوع دیگری می سراید حاصل چنین کاری یک اثری هنری بوده و شناخت وی هنری است . شناخت و معرفت انسان در اکثر موارد یا علمی است و یا هنری ، با این همه همواره مسائل و پرسش هایی برای انسان مطرح بوده است که بررسی و مطالعه آنها نه در قلمرو علم امکان پذیر است و نه در قلمرو هنر . طرح و بررسی این گونه مسائل ، شناخت فلسفی را به وجود می آورد . البته یافته های شناخت فلسفی به مدد شناخت علمی و هنری امکان پذیر است و این دو نوع شناخت یاور شناخت فلسفی هستند .