مجموعه ی سه جلدی کاروند تصوف توسط محمدرضا قنبری نوشته شده است.
اساس این تحقیق آراء، افکار و شرح حال شیخ معروف تصوف حسین بن منصور حلاج با عنوان حلاج نامه است که در نهایت به دو عنوان تصوف کاروند، سه جلد: تصوف و تاریخ تقسیم شده است. تأملات و مقدمات، کرامات و مقامات، شرح زندگانی، آراء و آثار حلاج در یک جلد تفکیک شد. به همین دلیل کتابشناسی تشریحی تدوین شده برای مجموعه چهار جلدی آثار در انتهای هر دو اثر آمده است و در مراجعه به آن باید هر دو عنوان آثار مورد نظر ذکر شود; دو عنوانی که به ناچار پیوند موضوعی با یکدیگر دارند.
ابوالمغیث عبدالله بن احمد بن ابی طاهر مشهور به حسین بن منصور حلاج (کنیه: ابوالمغیث) صوفی، شاعر و عارف ایرانی قرن سوم هجری بود. او در ۲۴۴ هجری به دنیا آمد. به خاطر عقایدش عدهای از علمای اسلامی آموزههایش را مصداق کفرگویی دانسته، او را به اتهام صوفی بودن تکفیر کردند و حکم به ارتدادش دادند. قاضی شرع بغداد به دستور ابوالفضل جعفر مقتدر، خلیفه عباسی حکم اعدامش را صادر کرد و در ذیقعده سال ۳۰۹ هـ.ق. به جرم «کفرگویی و الحاد»، پس از شکنجه و تازیانه در ملاعام به دار آویخته شد.سپس سلاخی اش کردند و دست و پا و سرش را بریدند و پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را به رود دجله ریختند.
جمله معروف «انا الحق» (من حقیقت هستم یا من خدا هستم) که در ادبیات فارسی بارها تکرار شدهاست، از حلاج است. برخی این مسئله را نشانهای از ادعای خدایی کردن حلاج میدانند؛ حال آنکه عدهای دیگر بر این باورند خدا از طریق حلاج سخن گفتهاست.
شاعران فارسیزبانی همچون عطار نیشابوری، حافظ، سنایی، مولوی، ابوسعید ابوالخیر، فخرالدین عراقی، مغربی تبریزی، محمود شبستری، قاسم انوار، شاه نعمتالله ولی و اقبال لاهوری محمد علی بهمنی دربارهٔ او بیتهایی سرودهاند.
کتاب کاروند تصوف (سه جلدی)