کتاب رقص جهان

The Dancing Universe
(از اسطوره های آفرینش تا انفجار بزرگ)
کد کتاب : 35893
مترجم :
شابک : 978-6001171161
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 416
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 22 اردیبهشت

«مارسلو گلیسر» از نویسندگان علمی پرفروش در ادبیات برزیل

معرفی کتاب رقص جهان اثر مارسلو گلیسر

کتاب «رقص جهان» اثری نوشته «مارسلو گلیسر» است که اولین بار در سال 1997 انتشار یافت. «گلیسر» به کاوش در مورد جنبه ای از رابطه میان علم و مذهب می پردازد که در طول تاریخ باعث شکل گیری بحث های بسیار زیادی شده است: خاستگاه جهان هستی. او کتاب را با بررسی چندین روایت مربوط به «پیدایش» آغاز می کند، از قبیله آمریکایی «هوپی» گرفته تا زرتشت و مسیح، و پیوندهای آنان را با نجوم کهن تمدن بابل و یونان نشان می دهد. «گلیسر» به شکل ویژه توجه خود را به تمدن یونان معطوف می سازد و سپس ایده ها و مفاهیمی گوناگون و جذاب را تشریح می کند: ماجرای معروف «گالیله»؛ خاستگاه ها و هدف «قوانین حرکت نیوتن»؛ کشف قوانین ترمودینامیک؛ و البته اکتشاف های جریان ساز عصر مدرن که با «انیشتین» شروع شد و با فیزیک کوانتوم و «اصل عدم قطعیت» ادامه یافته است.

کتاب رقص جهان

مارسلو گلیسر
مارسلو گلیسر متولد 19 مارس 1959، فیزیکدان و ستاره شناس برزیلی است. وی در حال حاضر استاد فیزیک و نجوم در کالج دارتموث است.او در سال 1981 لیسانس خود را از دانشگاه پونتیفیکای ریو دوژانیرو ، کارشناسی ارشد را در سال 1982 از دانشگاه فدرال ریودوژانیرو ، و دکترای خود را در سال 1986 از کالج کینگ لندن دریافت کرد. وی از سال 1991 در کالج دارتموث تدریس می کرد ، جایی که در سال 1999 جایزه ی فلسفه طبیعی اپلتون به او اعطا شد ، و در حال حاضر استاد فیزیک و نجوم است.
نکوداشت های کتاب رقص جهان
A challenging, brilliant book.
کتابی چالش برانگیز و درخشان.
Publishers Weekly Publishers Weekly

An exceptionally clear summary of 2,500 years of science.
خلاصه ای فوق العاده گویا از 2500 سال علم.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A fresh perspective on the debate between science and faith.
چشم اندازی تازه بر مناظره میان علم و ایمان.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب رقص جهان (لذت متن)
در برخی فرهنگ ها گروهی از خدایان، پدیده های طبیعی را کنترل می کردند. در برخی دیگر، طبیعت، خود خدا بود و معمولا خدای مادر نامیده می شد. افراد گروه در تلاش برای تضمین بقای خود، هدایایی را به همراه اجرای مراسمی مذهبی به خدا یا خدایان خود تقدیم می کردند.

انسان می کوشید تا از طریق رابطه اش با خدایان و با معنا بخشیدن به پدیده های رازآلود و پیشبینی ناپذیر، به وجود خدایان نظم بخشد. از طرف دیگر ایجاد ارتباط با خدایان، یک کارکرد اجتماعی محسوس تر هم داشت، زیرا رابطه با خدایان باعث می شد تا ارزش های اخلاقی که برای انسجام گروه حیاتی بود، ملموس و محترم شمرده شوند.

این نوع رابطه با طبیعت به تدریج از نیازهای عینی و مادی مربوط به رفاه و آسایش گروه فراتر رفت و نیازهای غیرمادی و ماوراءطبیعی را نیز در برگرفت. به عنوان مثال می توان از نقشی که مرگ در مذاهب گوناگون بازی می کرد، نام برد. در برخی از این مذاهب، تولد و مرگ تنها دروازه ورود به دنیای دیگری است. گذر از یک نوع زندگی به نوعی دیگر است. چرخه ای که مدام تکرار می شود.