کتابی چالش برانگیز و درخشان.
خلاصه ای فوق العاده گویا از 2500 سال علم.
چشم اندازی تازه بر مناظره میان علم و ایمان.
در برخی فرهنگ ها گروهی از خدایان، پدیده های طبیعی را کنترل می کردند. در برخی دیگر، طبیعت، خود خدا بود و معمولا خدای مادر نامیده می شد. افراد گروه در تلاش برای تضمین بقای خود، هدایایی را به همراه اجرای مراسمی مذهبی به خدا یا خدایان خود تقدیم می کردند.
انسان می کوشید تا از طریق رابطه اش با خدایان و با معنا بخشیدن به پدیده های رازآلود و پیشبینی ناپذیر، به وجود خدایان نظم بخشد. از طرف دیگر ایجاد ارتباط با خدایان، یک کارکرد اجتماعی محسوس تر هم داشت، زیرا رابطه با خدایان باعث می شد تا ارزش های اخلاقی که برای انسجام گروه حیاتی بود، ملموس و محترم شمرده شوند.
این نوع رابطه با طبیعت به تدریج از نیازهای عینی و مادی مربوط به رفاه و آسایش گروه فراتر رفت و نیازهای غیرمادی و ماوراءطبیعی را نیز در برگرفت. به عنوان مثال می توان از نقشی که مرگ در مذاهب گوناگون بازی می کرد، نام برد. در برخی از این مذاهب، تولد و مرگ تنها دروازه ورود به دنیای دیگری است. گذر از یک نوع زندگی به نوعی دیگر است. چرخه ای که مدام تکرار می شود.
عالی و قابل فهم ، لذت بردم
کتاب رقص جهان، به نوعی تاریخ علم را البته با تمرکز بر غرب مرور میکند و سیر بشر از افکار ارسطویی تا کوانتوم را بسیار زیبا، ساده و کوتاه به تصویر میکشد. در کل کتاب ارزشمندیست که خواندن آن یک کتاب خوان میطلبد.
عالی بود دوست عزیز ممنونم