پرسشی که هنوز پاسخی روشن به آن داده نشده این است: حافظ را در عصر او و پس از آن چگونه می نگریسته اند؟ موضوعْ مبهم و اقوال در آن متعارض است. بعضی از تلقیها به حوزه فرهنگ عامّه متعلق است و بعضی دیگر به جرگه خواص. درباره خواجه هم مثل برخی بزرگان دیگر چون باباطاهر، سنایی، سعدی و... کم قصّه نساخته اند. از آن جمله است ماجرای نانوای بینوای اصفهانی و یکشبه عالم و عارف شدنش به دنبال ریاضات، خوابنما شدن حضرت علی ( ع ) بر او ( حافظ شیرین سخن ۱۱۳ـ۱۱۴ ) که برخی فضلای زمان ما نیز آن را بیش وکم باور کرده اند. روانشاد معین، عالم شدن در خواب را افسانه می خواند، ولی قضیه خمیرگیری را ظاهرا رد نمی کند. زنده یاد عبدالحسین زرین کوب در پاسخی درست به قضیه، خلطی مضاعف را که مردم ادوار بعد از خواجه میان او و عارفی البته عامی به نام نجم الدین خبّاز از سویی و شاعری عامی موسوم به شمس الدین محمّد از سوی دیگر کرده و باورمند به معجزه عوام پسند عالم شدن دفعی و یکشبه شده اند یادآور می شود و آن را از شمار اسطوره درخت معرفت می داند که رویای قدیم آدمی در پی نیل ناگهانی به علم لدنّی با اندکی نشستن در سایه آن تحقق می پذیرد. ( از کوچه رندان ۱۳ـ۱۴؛ نیز نک. مثنوی ۲ ب ۳۶۴۱ به بعد و قس. مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی ۸۳؛ نیز شاهنامه ۸، ۲۴۸ ب ۳۳۴۶ به بعد، در باب کلیله و گیاه زنده کننده مرده، یعنی حکمت. ) به نظر می رسد باور به علم خوابنمایی، در همان حول و حوش رواج لقب لسان الغیب پدید آمده باشد، چرا که هردو از مقوله مغیبات است و هرکدام می تواند تقویت کننده دیگری باشد.
این درخواست دستوروار شاعر را، که بر یک خواجه « به تهدید چشم می دراند » ، بسنجید با قطعه ای از خواجه شیراز، فرزند برومند نامور این سرزمین، در خواهشی از یکی از خواجگان. شاعر حتی برای دریافت وظیفه، یعنی کمترین حق مسلّم خویش، چنان با شرم و ترس سخن می گوید که پنداری گناهی بزرگ مرتکب شده است. در تحلیل این شعر، به ویژه روی سخن با کسانی است که فقر یا غنا و شدّت یا رخا را در زندگی خواجه نه چونان حالی متغیر و متناوب بلکه چیزی یکرویه و یکسره و همیشگی می انگارند: به سمع خواجه رسان، ای ندیم وقت شناس به خلوتی که در آن اجنبی صبا باشد لطیفه ای به میان آر و خوش بخندانش به نکته ای که دلش را بدان رضا باشد پس آنگهش ز کرم این قدر به لطف بپرس که: گر وظیفه تقاضا کنم، روا باشد؟ ببینید، حرف از وظیفه و مرسومی یا همین حقوق ماهانه ای است که لامحاله پیشتر « مجری داشته » یا به قول ما بریده و برایش تامین اعتبار شده، نه چیزی بیشتر یا از گونه عایدیهای گهگاهی و بازبسته به الطافی که « گاه هست و گاه نیست » . خواجه مربوطه هم به گمانم یکی از عوامل اجرایی در همین ارتباط باشد چون مضمون تقاضا دلالتی جز این ندارد. حدس دیگرم این است که شاعر کمابیش گرفتار تنگنایی بوده بدان سان که ناگزیر شده قدری قبل از موعد پرداخت، درخواستی با این همه مقدّمات و آب و تاب برای دریافت آن بکند. اگر فرضا پول و پله ای در آن حدود در بساط داشت تا حتی ماه را به آخر برساند چه دلیلی برای چنین درخواست شرمگنانه ای می بود؟
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
در میان کتابهای حافظ
خدا را شکر که آرزوها به سر رسید و سرانجام شرح شوق موجود شد؛ حقیر سالهاست این اثر خوب را به دانشجویان تدریس میکنم گرچه با توجه به گرانی کاغذ؛ قیمت این اثر سترگ نیز گرانتر از پیش شده است ولی اگر قصد شناخت دقیق حضرت حافظ را دارید در خرید این اثر سترگ استاد حمیدیان دریغ نفرمایید که به زودی این اثر ناموجود خواهد شد.
لطفا این کتاب را موجود کنید
از نشر قطره بعید هست این اثر به این جامعی و زیبایی رو تجدید چاپ نمیکنه با این وجود که متقاضی زیاد داره
بهترین و طبق گفتهی جناب بهاء الدین خرمشاهی کاملترین و جامعترین شرح غزلیات حافظ میباشد به طوری که نیاز مراجعان به خود را بی نیاز میسازد