شکستن چرخه تأخیر و تعلل دشوار است مگر اینکه بدانید چرا این کار را انجام می دهید و برای حل مشکل باید چه مراحلی را بردارید.
«کتاب امروز و فردا نکن » (راهکارهای مفید 5 هفته ای برای اینکه از زیر کار در نروی) راه را به شما نشان می دهد. این راهنمای کامل ، متمرکز بر عمل و پایان تعلل شما است.
تحقیقات هر دقیقه به شما کمک می کند تا دلایل تعلل را بفهمید و سبک تعلل شخصی خود را شناسایی کنید. گام های ساختاری و نتیجه گرا شما را در سفر به سمت افزایش انگیزه و بهره وری سوق می دهد. توقف اتلاف وقت می تواند به شما کمک کند زندگی بدون تأخیر را بدون هزینه شروع کنید.
کتاب امروز و فردا نکن شامل یک برنامه پنج هفته ای است که به شما کمک می کند تنبلی و تعلل را کنار بگذارید و با عزم راسخ پای تصمیمیات خود بایستید. این کتاب به شما کمک می کند تا از تلاش کردن در مسیر هدف خویش دلسرد نشوید و آن را تا آخر دنبال کنید.
«گارلند کالسن» به مردم می آموزد که چگونه بهره وری بیشتری داشته باشند - راه هایی را به آنها پیشنهاد می کند که وقت بیشتری برای خانواده و دوستان داشته باشند.
به طور کلی، مردم زمانی درمورد کاری بخصوص امروز و فردا می کنند که بخواهند از تجربهٔ درونی ناخوشایندی دوری کنند مثلا احساسات یا افکار که آن کار باعث می شود با آن تجربهٔ ناخوشایند مواجه شوند. به عنوان مثال، وانمود کن که می خواهی در سر کار یا در مدرسه کنفرانسی بدهی. اگر موضوع کنفرانس برایت آشنا باشد، انجام آن برایت مسئله ای نیست چون خوب می دانی که باید چه کار کنی. بااین حال، همچنان که روزها سپری می شوند، می بینی که از زیر این کار در رفته ای و دیگر هم وقت زیادی نداری چون زمان کنفرانس تو روز بعد است و تو تا حالا هیچ مطلبی برای این کنفرانس تهیه نکرده ای.
ازآنجاکه آماده شدن برای این کنفرانس آن قدرها هم دشوار نبوده که بخواهی امروز و فردا کنی، پس چه عاملی باعث شد که از زیر این کار طفره بروی؟ چون خیالت راحت بوده که در اینجا مورد قضاوت قرار نمی گیری و کسی بر تو نظارت ندارد. هر روزی که آماده شدن برای کنفرانس را به تعویق بیندازی، به این معناست که می خواهی از اضطراب وضعیت موجود دوری کنی. نمونه های دیگر امروز و فردا کردن که سبب ایجاد حال وهوایی ناخوشایند می شود، به شرح زیر است: وظایف کسل کننده و ملال آور: چنین کارهایی می تواند فرد را دچار کسالت و بی علاقگی کند. مثلا ممکن است کارمندی از کار حسابداری بیزار باشد و بیشتر به سمت کارهای جالب تری کشش داشته باشد.
وظایف بلندمدتی که سروته درست و حسابی ندارد: وظایف تعریف شده از هر جهت، کشش خاصی برای تکمیل شدن دارد. ولی وظایف بلندمدت بی سروته می تواند موجب بلاتکلیفی و سرخوردگی شود. وظایفی که فرد در آن مهارت ندارد: انجام اموری که فرد به آنها آشنایی دارد به مراتب راحت تر از اموری است که فرد در آنها زیاد سررشته ندارد. وظایف ناخوشایند: انجام امور نامطلوب موجب سرخوردگی و عذاب می شود. مثلا، زمانی من مجبور شدم برای محصول یکی از مراجعه کنندگانم یک برنامهٔ کاری بنویسم که از لحاظ روحی و روانی نتوانستم به خوبی با آن ارتباط برقرار کنم. همین امر باعث شد انجام وظیفه برایم ناخوشایند و مشکل شود علی رغم ناراحتی ام، با ایجاد یک راهکار برای فرار از امروز و فردا کردن توانستم آن طرح کاری را حتی دو هفته زودتر تحویل بدهم.