روزی از روزهای پاییز که محو صندلی خالی پدر بودیم، فکر کردیم که دیگر بار باید با او عجین شویم. نگاهمان با نگاه قهوه ای سوخته اش گره خورد و اجازه خواستیم.
لبخندش دلمان را قرص کرد.
رفتیم طرف میز کارش. با اجازه کشو را باز کردیم. برگه ای از یادداشتهای پدر را بیرون آورده و همانجا کنار میز بر زمین نشستیم و شروع کردیم به خواندن.
خواندیم و خواندیم... ماه ها صبح تا شب به کنار پدر رفتیم و در نوشته هایش غرق شدیم. گاهی لبخندی بر لب نشاندیم و گاهی قطره اشکی بر آن یادداشت چکاندیم. گاهی قلبمان از آن همه وسعت قلب به درد آمد و گاهی تبسمی از دل بر لب راندیم...
کتاب حاضر، مجموعه ای است از گزیده یادداشتها و دستنوشته های احمد محمود شامل شعر، یادداشتهای روزانه، نامه ها، داستانهای کوتاه، نقد، عکس، مصاحبه و انعکاس جاودانگی پدر در نشریات گوناگون باوفاداری تمام.
کتاب دیدار با احمد محمود