در باز شد ومرد درون رفت/ افتادیکی شعله زمهتاب به دالان/ پرسید یکی :/ ها خبری هست ؟/ آری ، خطری هست !/ مشروطه بود در خطر امشب/ باید که شود انجمن ما خبر امشب/ با اسلحه آماده شود منتظر امشب/ در بسته شد و مرد برون رفت/ .... کردند همه آتش و مشروطه چی افتاد/ سوراخ شد از تیر/ خون شد ز سراپاش سرازیر/ آهسته به خود گفت چه شادم ! همگی را/ کردم خبر آخر/ افسوس که میمیرم از این تیر/ مشروطه من خون مرا هدیه تو بپذیر
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
فوق العاده س نوشتههای استاد اصلانی عزیز. کاش بعضی از اساتید رو بشه کپی کرد وتا قرنها از اونها نوشته چاپ کرد
کتاب در واقع شناخت نامه بهرام صادقی هست. در این کتاب نویسندگان مختلف به اظهار نظر درباره کارهای صادقی پرداخته اند و داستانها او را از جنبههای مختلف بررسی کرده اند.