برخی از دل انگیز ترین نامه های عاشقانه ای که تا کنون نوشته است.
نامه نگاری های کافکا با فلیسه همان مشخصه های رمان های کافکا را دارد. همان توجه عصبی به جزئیات، همان توجه پارانوئیدی به تعادل متغیر قدرت، همان اتمسفر خفقان عاطفی که با لحظاتی از لذت ها و عطرهای پسرانه ترکیب شده است.
خسته، حتما، فلیسه ی من، وقتی این نامه را برمی داری خسته هستی، و من باید به خاطر چشم های خواب آلود تو هم که شده، سعی کنم روشن و واضح بنویسم. آیا بهتر نیست نامه را همین الآن نخوانده کنار بگذاری، دراز بکشی، و بعد از این هفته ی پر سر و صدا و ازدحام چند سا...عتی به خواب بروی؟ نامه در نخواهد رفت و حتی خیلی هم خوشحال خواهد شد اگر تا بیدار شدن تو روی تخت در انتظار بماند.
دقیقا نمی توانم بگویم الآن که مشغول نوشتن نامه هستم چه ساعتی است، چون ساعتم روی صندلی نه چندان دور از من قرار دارد و من جرات نمی کنم بلند شوم و به آن نگاه کنم. باید نزدیک های صبح باشد. ولی من تا قبل از نیمه شب پشت میزم ننشستم. در بهار و تابستان - البته من هنوز از روی تجربه به این آگاهی نرسیده ام، چون بیدار ماندن های شبانه ی من مربوط به این اواخر است - آدم نمی تواند سه ساعت متوالی بدون مزاحمت بیدار باشد، برای این که صبح سر می رسد و آدم را به رختخواب می کشاند. ولی حالا در این شب های طولانی و یک نواخت، دنیا آدم را فراموش می کند، ولو این که آن را فراموش نکند.
از این ها گذشته، کار نوشتن من آنقدر خراب بوده که استحقاق خوابیدن را ندارم و باید به این محکوم شوم که بقیه ی شب را به ایستادن کنار پنجره بگذرانم. آیا می توانی عزیزم به آنچه می گویم پی ببری: آدم بد بنویسد، و در عین حال احساس کند ملزم به نوشتن است، چون در غیر این صورت باید با ناامیدی کامل دست به گریبان باشد! مجبور باشد برای شادی های خوب نوشتن به این طریق وحشتناک مکافات پس بدهد! در واقع چندان غمگین نباشد، ضربه ی ناگوار تازه ای نخورده باشد ولی شاهد این باشد که صفحات کاغذ، بدون وقفه با چیزهایی پر می شود که از آنها نفرت دارد، باعث بیزاری آدم می شود یا به هر صورت، بی تفاوتی کسل کننده به بار می آورد، ولی با تمام این ها، به خاطر زنده بودن باید نوشته شود. چه مشمئز کننده! ای کاش می توانستم صفحاتی را که این چهار روز اخیر پر کرده ام از بین ببرم، انگار هرگز نوشته نشده اند! ....
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
داستان های «فرانتس کافکا»، معنی هایی را در خود جای داده اند که تنها پس از مطالعه ی چندباره ی آثار او برای مخاطبین آشکار می شوند.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است
مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.
در این مجموعه، نامههای کافکا به نامزدش «فلیسه باوئر» گردآوری شده است. گفتنی است فلیسه باوئر در سال ۱۹۱۶ میلادی، به تشویق کافکا داوطلب کار در «خانه قوم یهود» در برلین شد. هدف از تشکیل این خانه، آموزش فرهنگی و مذهبی به کودکان و نوجوانان بیبضاعت بود که فلیسه در آن جا به کار تدریس اشتغال داشت. کافکا در ۲۰ سپتامبر ۱۹۱۲، نخستین نامهاش را به فلیسه نوشت و در حقیقت او را دانسته یا نادانسته، به صورت پناهگاهی برای گریز از یورش «واقعیت» خود میدانست. سه ماه بعد، در شب سال نو، کافکا به فلیسه نامه شگفتانگیزی نوشت. در این نامه – با مضمون «ادبیات، ادبیات ناب است» – کافکا از فلیسه میخواهد به سوالی جواب دهد که وقتی به آن میپردازد، اصولا سوال نیست بلکه توصیفی است از خودش و «رابطه به شدت مسئله آفریناش با او و دنیا». کافکا، در ۱۲ فوریه ۱۹۲۲، در یادداشتهای روزانهاش نوشت که او هرگز در خود عبارتی چون «عاشقت هستم» را نمیشناسد، بلکه فقط از آرامش مورد اشتیاقی خبر دارد که: بیتردید با عاشقت هستم من درهم میشکند.
بادرود. لطفا این کتاب رو موجود کنید چون انتشاراتی هنوز این کتاب رو موجود داره
۱۶۵ هزارتومن؟ اونم با این طرح جلد مزخرف و بچگانه.
برای ثبت در تاریخ/ یک سال و هشت روز پس از این نظر شما، یعنی در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ قیمت این کتاب شده ۳۹۰، یعنی -اگر درست حساب کرده باشم- دقیقا ۱۴۱درصد افزایش قیمت! تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد!
۳۹۰ تومن شد با طرح جلد جدید 😔
چه وضعیت تلخی واقعا :))
حال که کامنت آقای نصیری رو دیدم: دقیق و کامل متوجه آن بیتی که از حافظ آوردهاید نشدم. معلوم است که خطاب به من است:)) قریب به ۱ سال و ۹ ماه از آن ایرادم به طرح جلد اثر میگذرد. اومدم که بگم بنده در این تاریخ، یعنی ۵ خرداد ۱۴٠۲ همان "طرح جلد مزخرف و بچگانه" را به قیمت ۱۶۵ ت از یک کتابفروشی شکار کرده و به تبع آن بسیار شادمان و خرسند گشتم. من رو شیفته و عاشق ظواهر و زرق و برق دونستید، مگه نه؟!
باسلام ۶۵۰ تومان😁
درود افرادی مثل شما که اهمیت زیادی به طرح روی کتاب میدن به چه بیماریی دچارن؟ مگه قراره طرح روی کتاب رو بخونی؟ افکارتون بر هسته ظاهربینی میچرخه شما ک کتاب میخونین از مغزتون کار بکشین الان اگه طرح زیبایی داشته باشه قیمت رو بالا ببره راضیی شما؟
تاریخ ۲۰ فروردین ۱۴۰۳، قیمت کتاب با تخفیف ۵۵۲ ، قیمت اصلی ۶۵۰ !