1. خانه
  2. /
  3. کتاب برگ هایی از خاطرات من

کتاب برگ هایی از خاطرات من

3.3 از 1 رأی

کتاب برگ هایی از خاطرات من

A Few Leaves From The Book of My Life
انتشارات: مرکز
٪15
198000
168300
معرفی کتاب برگ هایی از خاطرات من
"همایون کاتوزیان" فردی است که در طول شش دهه ی گذشته با شخصیت های متعدد فرهنگی و سیاسی در ایران ارتباط داشته است و نظریه ها و دیدگاه های جدیدی را در نوشته های خود ارائه کرده است که اغلب به زبان انگلیسی به رشته ی تحریر درآمده و به فارسی بازگردانی شده است. او در کتاب های قبلی خود هم به جامعه شناسی تاریخی ایران و هم به ادبیات پرداخته است و نوشته های وی در ایران با استقبال گرمی روبرو شده است؛ اما "برگ هایی از خاطرات من" خودزندگی نامه ی است به قلم "همایون کاتوزیان" که در آن خاطرات او در رویدادهای مختلف و با برخی شخصیت ها و نهادهای ایرانی بازگو شده است.
این کتاب مجموعه ای از یادداشت های مستقل است که برخی از آن ها قبلا در مدیاهای مختلف چاپ شده است و برخی دیگر برای اولین بار در "برگ هایی از خاطرات من" به چاپ رسیده است. او در این کتاب از جلال آل احمد، حمید عنایت، احمد شاملو، داریوش آشوری، ایرج افشار، خلیل ملکی و حسن شهیدی و همچنین مدرسه ی البرز و اعتراضات بهمن ماه 1339 و سایر دغدغه های سیاسی و اجتماعی حرف می زند.
عکس هایی از ادوار مختلف زندگی "همایون کاتوزیان" در انتهای کتاب آمده است اما متن انتهایی کتاب "برگ هایی از خاطرات من"، یکی از جامع ترین بخش های کتاب است که "همایون کاتوزیان" در آن تعدادی از افراد را نام می برد و مروری بسیار کامل از تحصیل و حرفه ی خود ارائه می دهد. به عبارت دیگر ، این کتاب هم یک گزارش حرفه ای است و هم قطعه ای خواندنی از "همایون کاتوزیان".
درباره همایون کاتوزیان
درباره همایون کاتوزیان

محمد علی همایون کاتوزیان (متولد ۲۶ آبان ۱۳۲۱ (خورشیدی)، تهران) که در ایران وی را به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران با کوته‌نوشت نام؛ هما کاتوزیان، نیز می‌شناسند، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است.زمینهٔ تحقیق مورد علاقهٔ او مسائل مربوط به ایران است. تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعه‌شناسی است. او به‌طور همزمان مطالعاتش را در زمینهٔ تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفتهٔ آکادمیک ادامه داده‌ است و نتایج این مطالعات را می‌توان در تنوع آثار چاپ شده از او دید. تا کنون از او بیش از هفت کتاب در زمینهٔ تاریخ و ادبیات ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسیده‌ است.

کاتوزیان در تهران به دنیا آمد و پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان البرز و گذراندن یک سال در دانشگاه تهران، برای خواندن رشتهٔ اقتصاد به انگلستان رفت. او در سال ۱۹۶۷ لیسانس خود را از دانشگاه بیرمنگام دریافت کرد. در سال ۱۹۶۸ فوق لیسانس را از دانشگاه لندن و در سال ۱۹۸۴ دکترایش را از دانشگاه کنت در کانتربری گرفت. در سال‌های بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالات متحده اقتصاد درس داد. او در حال حاضر Research Fellow (پژوهشگر پسا دکترا/دستیار آموزشی) در کالج سنت آنتونی، و عضو هیئت علمی مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه آکسفورد است.

قسمت هایی از کتاب برگ هایی از خاطرات من

در این فاصله غربزدگی را خواندم و وقتی برای گشت و گذار بیرون رفتیم، تقریبا از یک بعد از ظهر تا عصر درباره آن صحبت کردیم. خلاصه حرف من این بود که موضوعی که طرح کرده بسیار جالب است، ولی در ارائه و پروردن آن کار را خراب کرده است. از جمله گفتم این شکایت مکرر او از ماشین مرا به یاد نامه ای می اندازد که ولتر به روسو نوشته بود. روسو در رساله ای نوشته بود که پیشرفت تمدن سبب تنزل اخلاق و خوشبختی بشر شده است و ولتر به او نوشت که بعد از خواندن رساله اش تصمیم گرفته چهار دست و پا راه برود! گفت: من با ماشین مخالفم؟ وقتی با ماشینم سربالایی شمیران را می روم و دنده ۳ نمی کشد و می گذارم در دنده ۲ و می گوید غوون، من می گویم آخ جون. گفتم: پس باید دنبال کتابت بروی و به هر که آن را می خواند همین را بگویی. گفت: منظور من این نیست که ما ارباب ماشین نیستیم بلکه بنده آنیم چون خودمان آن را نمی سازیم، که البته این نکته را با تفصیل و تاکید زیاد در چاپ دوم کتاب آورد. خیلی حرف زدیم که بیشتر یادم نیست. به بازی های دلبخواهی او با تاریخ ایراد گرفتم که حتی تا آنجا پیش رفته بود که تقریبا گفته بود اروپایی ها مارکوپولو را به شرق فرستادند تا قوبیلای قاآن تحریک کند که هلاکو خان را به حمله به ایران برانگیزد و خلافت عباسی را هم براندازد و بسیاری از این دست، که انصافا باید بگویم حالت دفاعی به خود گرفته بود. جالب است که چندی بعد از بازگشت به ایران در مقاله ای با عنوان «سرکه نقد یا حلوای تاریخ» بدون اینکه از من نامی ببرد پاسخ هایی به من داد، عنوان مقاله را از ضرب المثلی گرفته بود به این شرح که از قاضی پرسیدند از حلوا شیرین تر چی خوردی؟ گفت: سرکه مفت.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب برگ هایی از خاطرات من" ثبت می‌کند