هوففف هنوز نفسم سرجایش نیامده. دست می ذارم روی قلبم، تاپ تاپ می کوبه قفسه سینه ام؛ اون چنان که انگار کف دستمه. خودم هم از حرکتی که زدم، جا خوردم؛ هیچ انتظار چنین رفتاری رو از خودم نداشتم. وقتی فکرش را می کنم، سرم سوت می کشد. نمی دونم چیشد که فکر کردم باید کاری بکنم و خودم رو جلو انداختم. ولی واقعا اگر اتفاقی می افتاد، چه جوابی داشتم که بدم؟ صدای هق هق سینا و ناز و نوازش های نیلو به گوش می رسه. صداشون هی دور و نزدیک میشه. فکر کنم نیلو داره دور هال می گرده تا آرومش کنه. بیچاره بچه حق داره؛ اگه من جاش بودم و تا دم مرگ می رفتم و برمی گشتم، همین حال رو داشتم. دراز کشیده بودم روی تخت ایمان که زنگ در زدن. تا از جام بلند بشم و بخوام در رو باز کنم، نیلوفر در رو باز کرد. آرمان و ایمان هم پشت سر نیلوفر ایستاده بودن و چشم به چهارچوب در دوخته بودن. فهرست مطالب کتاب صوتی
سلام میشه خلاصه ای از این کتاب بگید
کتاب خوبی😎😇❤️
من این کتاب را از کتابخانه گرفتم
سلام من میخوام به طور انلاین کتاب شاخ دماغی هارا بخوانم اما نمیدونم به کدوم سایت بروم ؟