چند قرن طول کشید تا یک سنت هنری و زیباشناسی واحد، گستره وسیع تمدن اسلامی را در بر گرفته و معماری، خوشنویسی، کتاب آرایی، تذهیب و نگارگری تقریبا واحدی از الحمرا تا تاج محل پدید آورد. به همین دلیل نمی توان از قرون اولیه اسلامی انتظار مباحث نظری مهمی درباره ماهیت هنر اسلامی داشت. آنچه توسط برخی فلاسفه مسلمان در قرون دوم و سوم هجری درباره موسیقی یا شعر بیان می شد، نیز، ماهیتی فلسفی داشت تا هنری. اما، به هر حال، به دلیل هنری بودن می تواند مقدمه بررسی تاریخ هنر اسلامی در تحقیق و پژوهش ما باشد. از میان هنرهای مختلف چون معماری، نگارگری، خوشنویسی و تذهیب، موسیقی سرگذشتی روشن تر و مدوّن تر دارد و این بدان دلیل است که موسیقی تنها رشته هنری است که در تاریخ تفکر اسلامی متونی نظری و در عین حال فنی را به خود اختصاص داده است. ماهیت نظری و انتزاعی موسیقی از یک سو و اتحاد وسیع و وثیق ریاضیات، فلسفه و هنر در قرون اولیه اسلامی، که متأثر از نگاه خاص حکمای یونانی بود، از سوی دیگر توجه جدی و عمیق حکمای مسلمان به موسیقی را سبب شد. بنابراین، در هیچ یک از رشته های هنری, همانند موسیقی، کتبی مدون، جامع و عمیق تدوین و تألیف نشد؛ کتبی که یک سوی نظری آن را تألیفات بزرگانی چون کندی، فارابی، بوعلی سینا، اخوان الصفا و. .. تشکیل می داد و سوی دیگر آن را کتب فنی بزرگانی چون ابراهیم موصلی، اسحاق موصلی، صفی الدین ارموی و عبدالقادر مراغی.