نظریه های ادبی در دو دهۀ اخیر، متن های ادبی فارسی را دست مایۀ خوانش ها و تفسیرهای خویش کرده اند. در این خوانش ها متن بهانه ای است برای بازتولید ایده ها و بازآزمایی مبانی آن نظریه ها. متاسفانه در این گونه خوانش ها نه سرشت متن و تبار آن بازشناخته می شود و نه پیوندش با تاریخ و سنت و بافت اجتماعی آن. نقد ادبی فارسی در خوانش های ذوقی و تفسیرهای آزادانه و تاویلات شخصی شاید کامیاب بوده، ولی در ایفای نقش بنیادین خویش که شناخت ابداع، اصالت سبک و فردیت هنری مولف است سخت ناکام مانده، چه رسد به قضاوت و ارزیابی. این ناکامی را بیش از همه مورخ ادبی درمی یابد، آن گاه که در انبوه نقد و نظرها حکم قابل اعتمادی دربارۀ فردیت خلاق و نوآوری های مولف، تبارشناسی متن، تاثیر و تاثرها و روابط بینامتنی نمی یابد. پژوهش ها و نقدهای موجود، معیار و قاعده ای به دست نمی دهد تا بر پایۀ آن بتوان سبک های شخصی و عمومی، گونه های متن، انواع ادبی و دوره های ادبی را شناخت. هدف اصلی از تالیف کتاب سبک شناسی احیای نقش سبک شناسی به مثابه میانجی دانش های زبانی و ادبی و پشتوانۀ اصلی نقد روش مند است.
کتاب سبک شناسی جناب دکتر فتوحی رو باید در صدر تمامی مباحث سبک شناسی نشاند.باید به این اثر فاخر توجهی بیشتر کرد وبرای تکامل آثاری از این دست بسیار تلاش وهمت کرد.سایه فیض ایشان بر سر فرهنگ این مرزو بوم مستدام .