مردم با همهمه ی یک ظهر شلوغ آن پایین کنار هم رد می شوند و هیچ شباهتی ندارند به همهمه ی روزی که صدای تپانچه ی پسر مادام در فضا پیچید و من نقش بر زمین شدم....