پیکتی کتابی نوشته است که فرد علاقه مند به موضوع تعیین کننده عصر ما نمی تواند آن را نادیده بگیرد.
پیکتی کتاب فوق العاده مهمی نوشته است... در مقیاس و گستردگی آن، ما را به بنیان گذاران اقتصاد سیاسی بازمی گرداند.
می کنیم. البته خود این استدلال کلاسیک هم نیاز به بررسی دقیق تری دارد. اکنون با در نظر گرفتن همه این جهات و مولفه ها نسبت تقسیم درآمد بین کار و سرمایه که مبتنی بر حق باشد چیست؟ آیا میتوان اطمینان داشت که یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد و مالکیت خصوصی همیشه و در همه جا به این تقسیم بهینه منجر شود چنان که گویی نیرویی جادویی در این کار دست دارد؟ در یک جامعه آرمانی چگونه باید تقسیم بین کار و سرمایه را ترتیب داد؟ رویکرد به این مسئله باید چگونه باشد؟