در اوستای موجود توضیحاتی درباره ی متنهای اوستاییی کهن می بینیم که به زبان اوستاییی جوان است . آنچه از این گونه توضیحات موجود است مربوط به سه نیایش مقدس است ( یس ، ۲۱،۱۹ ) ، اما توضیح درباره ی بخش های دیگر اوستای کهـن هـم وجـود داشـته است که بخشی از آن در ترجمه ی پهلوی ، دفتـر نـهـم دیـن کـرد ، وجـود دارد ؛ ایـن روایـت پهلویی توضیحاتی است کـه دراصـل بـه زبـان اوستاییی جوان بر گاتاها نوشته شده بوده است . به همین ترتیب هر گروه دیگر ایرانی که زبان شـان بـا زبـان پدیدآورنده گان اوستا متفـاوت بـوده پس از پذیرفتن اوستا نیازمند ترجمه و شرح متن آن به زبان خودشان می شده اند . بنابراین به آسانی می توان فرض کرد که روایتهای کهنی از متن اوستا به زبانهای باختری و پارتی و مادی وجزاین ها موجود بوده باشد . اگر در دوران هخامنشی اوستا در پارس بوده ، پس برابر سنت باید روایت ها و تفسیرهایی از آن به زبانهای محلی هم موجود بوده باشد . درباره ی این که آیا این « روایتهای محلی » به صـورت نوشـتـه هـم درمی آمـده یـا نـه ، هیچ نمی دانیم - اگرچه می توان احتمال اش را داد امـا ایـن نـکـتـه روشـن است که انتقال متن های مذهبی ، و نیز متنهای ادبیی غیر مذهبی که اثری ازشان باقی نمانده ، سینه به سینه انجام می یافته است .