1. خانه
  2. /
  3. کتاب یادگار چهارشنبه

کتاب یادگار چهارشنبه

پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب یادگار چهارشنبه

Yadegar-e Chaharshanbeh
انتشارات: پیله
٪25
48400
36300
درباره ابراهیم زهیری
درباره ابراهیم زهیری
در شرف جوانىِ پيريم؛ اول چهل چهلى.
روستا زاده‌‎ام، دى ماه ٥٩.
تازه جنگ شروع شده بود، فرار كرديم بالاجبار؛ در حالى كه مادرم پا به ماه بود، چه مى‌كرديم؟
روستاى بيت ملا داوود خانه ى پدربزرگ گزينه ى اول و آخر خانواده بود به زعم پدرم.
زير كومه ابرهاى سياه دود يونيت مارون ٣ كه هميشه سايه اش را از روستامان دريغ نمى‌كرد؛ به دنيا آمدم.
قرار نبود جنگ طول بكشد، ولى طول كشيد.
بين اهواز و رامهرمز و روستا جابجا مى شديم به جبر، تا اينكه پدر ثبات را در رامهرمز ديد. شرقى‌ترين شهر استان خوزستان در دامنه‌ى زاگرس رو به جلگه خوزستان.
سال ٦٣ به آنجا اسباب كشى كرديم و تمام تا الان.
انگار پدر و مادر جَلدِ شهر شده بودند.
همان جا به مدرسه رفتم دبستان رشديه- قسمت اعظم شهر را جنگ زده‌ها تشكيل مى‌داده بودند- تا دانشگاه، دانشگاه را هم همانجا خواندم.
مديريت بازرگانى گزينه ٦٣ انتخابيم بود. فلسفه، تاريخ ، علوم اجتماعى و ادبيات اولويتم بودند ولى خدا را شاكرم كه در اين بازار كساد معيشت، مديريت خواندم.
در پالايشگاه گاز بيدبلند مشغول به كار شدم؛ انگار آتش فلرهاى نفت و گاز همراه هميشگيم هستند تا ابد، شايد.
مى‌نوشتم پراكنده و تفننى در مجلات دانشجويى و محلى تا اينكه خداوند بسيارى را در مسيرم گذاشت تا جديت به خرج دهم و اولين قصه هاى خود را بنگارم.
آرش آذر پناه(داستان نويس و منتقد داستان)، حسين عباسى(كارگردان، نويسنده و مترجم)، احمد حيدرى(نويسنده و مترجم)، حسين طرفى عليوى(نويسنده و مترجم)، توفيق نصارى(محقق و شاعر)، رضا آنسته(داستان نويس) اساتيد و دوستانم بودند و هستند كه اگر نبودند؛ جديت به خرج نمى‌دادم.
قسمت هایی از کتاب یادگار چهارشنبه

آدم ها، ماشین ها، سایه ها، باد، لرزش درخت ها، ابرهای پراکنده، گوشت و آهن قاطی شده اند؛ خالی از رویا یا خوابی کوتاه که به محض بیدار شدن از یاد می رود و خاطره ای از آن می ماند ته ذهن، که هر چه زور می زنی به یاد نمی آوریش. ولی نه این طور هم نیست، شاید از دور این طور به نظر برسد. نزدیک تر اگر شویم شعور و احساس رشد می کند و بیدارت می کند با کشیده ای آب دار یا حتی به عکس وقتی دربرشان بنشینی بی نظمی، حدت و شدت اختلاط گوشت و آهن را هم بیش تر لمس می کنیم. نمی دانم. گیج شدم. چقدر فکر می کنم! و...

نظر کاربران در مورد "کتاب یادگار چهارشنبه"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

با سلام و احترام کتاب اثرگذار و ارزشمند ، نوشتن کتاب کاری بزرگ است ، موضوعات خواندنی و عالی دارد ، امیدوارم در همه مراحل زندگی موفق و پیروز باشید ، ممنون و سپاسگذارم

1401/09/06 | توسطلطیف حنضلی - کاربر سایت
1
|