برای بازتاب و بازتولید احساسات وطن دوستانه زبان شعر از هر زبانی کارامدتر و گیراتر بوده است . ناسیونالیسم ایران دست کم از روزگار مشروطه به این سو در تخیل بسیاری شاعران جایگاهی استوار داشته است و بسیاری مردم برزن و بازار به یاری این شعرها احساسات خود را بیان کرده اند . بعضی خرده گرفته اند که ایرانیان به هر مناسبتی شعری می خوانند و سخنانی کلی می بافند. این خرده گیری از جهتی به جاست . اگر "شاعرانگی" ، یا دست یازیدن به شعر به معنای نفی منطق امروزین و اندیشه و انتقاد باشد ، باید از آن پرهیز کرد . اگر به معنای دل سپردن به اندیشه های کهنه و پذیرفتن حکمت زنگ زده ای باشد که روزگار آن سپری شده ، سخت ناپسند است . ولی شعر در فرهنگ کهن ایران جایگاهی والا داشته است . چه کسی می تواند اهمیت فردوسی را در دوام هویت فرهنگی ایران نادیده بگیرد ؟ در شرایطی که شمار ناچیزی از مردم توان خواندن و نوشتن داشتند به خاطر سپردن شعر امری رایج و موجب گسترش و تراوش درونمایه های فکری آن بوده است.
فوق العاده است. خصوصا، پرسشهایی که نویسنده در پایلن هرفصل مطرح کرده است.
بسیار عالی و روشنگر